چاپ مطلب چاپ مطلب

تماشاخانه ای که تماشاچی ندارد/سالها ویرانی در انتظار توجه شهردار

همای گیلان _ به نقل از گیلان مصور-مهری شیر محمدی. روزگاری به همت خانواده جهانگیر سرتیپ پور، شهردار رشت، تماشاخانه رشت ساخته شد تا یک مکان اختصاصی و محل دایمی اجراهای تئاتر گیلان باشد. تا پیش از احداث تماشاخانه، سالن دبستان اهوردانایان رشت و همچنین سالنی که شهرداری رشت ساخته بود، در اختیار گروه های هنری قرار می گرفت.

سه سال پیش خرید و احیای تماشاخانه گیلان، توسط مدیرکل ارشاد و شهردار اسبق وعده داده شد. وعده ای که تحقق آن همچنان برای اهالی تئاتر گیلان یک آروزست. آرزویی که با آمدن شورای پنجم بار دیگر اهالی هنر را واداشت تا این مطالبه به حق را با رئیس شورای شهر و رئیس کمیسیون فرهنگی مطرح نمایند.

به سراغ نویسنده کتاب «تاریخچه تئاتر گیلان» رفتیم. کتابی که پایان نامه دوره کارشناسی یک دانشجوی هنر در سال ۱۳۵۴ بود. «علی حاج علی عسگری»- که خود سالها خاک صحنه خورده و اجراهای تماشاخانه را به یاد دارد- می گوید: زمانی یک شهردار که خود بازیگر و نویسنده تئاتر بود، سنگ بنای تماشاخانه گیلان را در ملک خانوادگی خود گذاشت و اکنون شهردار فعلی می تواند با احیای تماشاخانه، هم به اعتلای خواستگاه هنر تئاتر توجه کند و هم برای خود منبع درآمدی ایجاد نماید.

_احیای تماشاخانه گیلان همواره دغدغه شما بوده و بقول خودتان از هر روزنه ای برای فریاد زدن این خواسته تلاش کرده اید.

برای این است که تماشاخانه گیلان، نماد هنری شهر ماست. اگر تاریخچه تئاتر رشت را مطالعه کنید، می بینید پیش از تماشاخانه، گروه های هنری سالن اختصاصی مختص خود برای اجرا نداشتند.

تماشاخانه گیلان را خانواده جهانگیر سرتیپ پور ساخت. خانواده ای که نویسنده و بازیگر تئاتر بودند. سنگ بنای تماشاخانه را اسفندیار سرتیپ پور در سال ۱۳۲۴ خورشیدی بنا گذاشت. زمین تماشاخانه نیز فکر می کنم برای همسر یا خواهر جهانگیر سرتیپ پور بود.

_ پیش از احداث تماشاخانه، تئاترهای گیلان در کدام مکان اجرا می شد؟

رشت دروازه اروپا لقب گرفته است. و افکار نو از جمله تئاتر از رشت وارد کشور شد. البته اولین گروه های هنری در رشت، ارامنه بودند. شروع تئاتر در رشت مختص ارامنه بود که در ۱۲۸۶ خورشیدی در سالن مدرسه ارامنه ابتدای خیابان سعدی اجرا می شد.

اما اولین گروه هنری که برای مردم رشت اجرا داشت، گروه ارمنی است که از قفقاز آمده بودند. در کرد محله نزدیک قبرستان ارامنه، گاراژی به نام «جانسپار» بود که الان هم هست، یک انبار بزرگی داشت که این گروه یک دستی سر وریش کشید و اولین تئاتر برای مردم رشت به نام «چخوی دلال» به روی صخنه رفت. همین تئاتر باعث شد که اهالی رشت هم مشتاق شوند تئاتر اجرا کنند و از آن به بعد گروه های تئاتری در رشت شکل گرفت.

_اولین پایه گذاران رشتی تئاتر چه کسانی بودند؟

از روزیکه اولین مجمع تئاتری در رشت پا گرفت، مردان و زنان زیادی با علاقه و تحمل مشکلات این هنر را پیش بردند. مرحوم «میرزا حسن خان ناصر»، یکی از جوانان تحصیلکرده در اروپا بود که بعد از بازگشت، اولین مجمع فرهنگی و هنری را در ۱۲۸۹ خورشیدی به نام «مجمع امید ترقی» تاسیس کرد. وی به زبان فرانسه تسلط داشت و چند نمایشنامه را از «مولیر» به فارسی ترجمه کرد.

«مرحوم دائی نمایشی»، از دیگر پیشگامان تئاتر گیلان است که از تبریز به رشت آمده بود. با اینکه اهل بازار بود، اما عاشقانه در راه هنر و مبارزه با جهل بوسیله تئاتر می کوشید و ابتدا ترجمه های حسن ناصر را به روی صحنه می برد.

«عبدالمجید خان فرساد»، نیز از نخستین تئاتری های گیلان است. معلمی که در حدود سال ۱۲۹۵خورشیدی «مجمع تئاتر محمدیه» را در محله چهار برادران تشکیل داد. تا آن زمان نقش های زنانه را مردان اجرا می کردند. فرساد اولین کسی بود که با آوردن اولین زن بر روی صحنه تئاتر- که در آن موقع کفر محض بود- این سد را شکست. فرساد با بازکردن مدارس دخترانه مورد تنفر مردم قرار گرفت. بطوریکه از نظر آنها او مرد نجسی بود و به هیچ حمامی او را راه نمی دادند و او برای استحمام به رودخانه های رشت پناه می برد.

من در کتاب تاریخچه تئاتر گیلان، فعالیت های گروه های هنری را به۴دوره تقسیم کرده ام که در هر دوره فراز و فرود تئاتر گیلان، شهرهایی که فعالیت هنری داشت و هنرمندان برجسته را معرفی کردم.

_در آن زمان شهردای چقدر در اجراها نقش داشت؟

اکثر نمایش های دوره اول(۱۲۸۹-۱۳۱۰) و دوم (۱۳۱۰-۱۳۲۰)در سالن آوادیس اجرا می شد.

سالن آوادیس گنجایش پذیرایی بعضی از سفرا و مهمانهای خارجی را- که از روسیه به رشت می آمدند- نداشت. بنابراین به دستور «تیمسار آیرام» سالن بزرگ و مجهزی در جنب عمارت بلدیه رشت ساخته شد. مدتی این سالن در اجاره روسها بود ولی در اثر عدم مراقبت این سالن خراب شد و تلفنخانه فعلی جنب اداره بلدیه بجای سالن نمایش ساخته شد.

آنگونه که می گویند، سالن دیگری در ابتدای خیابان شریعتی در طبقه فوقانی بازار شیک هم مال شهرداری بود که در اختیار گروه های نمایشی قرار می داد.

– آیا شهرداری فقط حمایت مکانی داشت؟

مستنداتی در دست نیست. فقط همینقدر می دانیم که شهرداری رشت در زمینه کارهای هنری بسیار فعالتر از اکنون بود و سالن های خود را در اختیار گروه های نمایشی می گذاشت.

_ سنگ بنای تماشاخانه گیلان را چه کسی گذاشت؟

سال ۱۳۲۰ به بعد کانون های هنری مختلفی در رشت شکل گرفت ولی به دلیل برخی مشکلات عملا فعالیت این کانون ها دوام نداشت. به عنوان نمونه، بعد از انحلال کانون هنرپیشگان پیروز، چند نفر از شرکت سهامی هنر به نام های: «مهدی گرامی»، «دکتر بانو خسروی» و «اسفندیار سرتیپ پور» دور هم جمع شدند و پایه و اساس یک مرکز هنری را در رشت بنا گذاشتند و مهر ماه ۱۳۲۴ خورشیدی تماشاخانه گیلان در ابتدای خیابان سعدی (محل فعلی سینما آبشار) آغاز بکار کرد و یک مکان اختصاصی برای اجراهای تئاترهای رشت شد.

درواقع بنای تماشاخانه را خانواده جهانگیر سرتیپ پور گذاشت. زمین تماشاخانه را هم فکر می کنم مال همسر یا خواهر سرتیپ پور بود. خود جهانگیر نمایشنامه نویس و بازیگر تئاتر بود و در همین تماشاخانه هم اجراهای خوبی داشت و بعدها هم شهردار و سناتور رشت شد. در واقع تا کسی از اهالی هنر و تئاتر نبوده و عرق نداشته باشد، نمی تواند چنین کار بزرگی بکند.

_ بازیگران بنامی که در تماشاخانه به روی صحنه می رفتند، چه کسانی بودند.

بعدها تماشاخانه به «محمد حسن خان میلانی» رسید. او و برادرش هم از اهالی هنر و دوستدار تئاتر بودند. میلانی پرده خوان بود. مرحوم نادر گلچین، عزت الله انتظامی، ناصر مسعودی اینها یادم هست پیش پرده خوان بودند. فریدون نوزاد، جمشید حلاج، پروین تمجیدی، فرامرز بهبود شادوران فرخ لقا پور رسول در این تماشاخانه اجرا داشتند.

_ شما هم در تماشاخانه اجرا داشتید؟

من درست سالی وارد تئاتر شدم که تماشاخانه تعطیل شد. سال ۱۳۳۵خورشیدی. تماشاخانه در اوج شکوه، بدبیاری آورد. آغاز بکار تماشاخانه، همزمان با ورود سینما بود و همین امر موجب افول تئاتر شد.

_ بعد از تعطیلی تماشاخانه، تئاترهای رشت کجا اجرا می شد؟

سالن دبیرستان شاهپور سابق یا همان بهشتی. این مدرسه سالن بزرگی داشت که آلمانی ها ساخته بودند تا سالهای سال تمام تئاترها در این مدرسه اجرا می شد حتی تئاترهایی که از تهران می آمد.

_سالن سردار جنگل چه زمانی ساخته شد؟

سال ۱۳۵۰ خورشیدی در خیابان امین الضرب سالن سردار جنگل در زمین بایر بسیار بزرگی پشت اداره کل فرهنگ و هنر آن زمان ساخته شد. آن زمان ما یک گروه هنری تئاتر بنام «آتوسا» داشتیم و درخواست کردیم که در این زمین سالن تئاتری ساخته شود. اجراهای خوبی هم در این سالن انجام شد. بعدها که اداره فرهنگ و هنر تغییر مکان داد، این سالن هم در اختیار سازمان باله قرار گرفت. بعد از انقلاب هم به سازمان های انقلابی دادند و متروکه شد.

_گویا بعد از انقلاب دوباره احیا شد و خیلی از تئاترهای اکبررادی را هم در همین سالن اجرا می کردند؟

آن زمان که من در اداره ارشاد کار می کردم، حدودای سال ۱۳۶۷ رفتیم و آنجا را آباد کردیم. ۸سالی من رئیس این سالن بودم. اما بعدها دوباره این سالن را ویران کردند.

_چند سال پیش مدیرکل فعلی ارشاد خبر بهسازی و بازگشایی دوباره سالن را داد!

این سالن آنقدر بزرگ بود که اسب و گاری و کامیون راحت داخل سالن می رفت. اما زمان ایشان رفتند و سالن را افتتاح کردند ولی افتضاح شد. به همت اداره فرهنگ و ارشاد و شخصی آقای مدیر کل که خیلی هم ذوق می کرد برای افتتاح آن، افتتاح شد، ولی در واقع افتضاح کردند. سالن به آن بزرگی را دیوار کشیدند و تغییراتی در آن دادند که موقع یکی از اجراها سالن آب گرفت و عملا قابل استفاده نیست. افتتاح این سالن بنظرم نقطه سیاهی در کارنامه مدیریتی دکتر فاضلی است. ما که عمرمان را برای تئاتر گیلان گذاشتیم، باید به عملکرد مدیران امتیاز دهیم.

_آخرین حرفتان برای تماشاخانه چیست؟

اجرای تئاتر سالن اختصاصی با ویترین می خواهد. سالن هامون هرچند به این نیت افتتاح شد، اما ویترین ندارد یعنی در مکان خوبی واقع نشده تا مردم را جذب کند. ضمن اینکه این سالن برای تئاتر ساخته نشده است. هرچند گردانندگان تلاش دارند با آوردن چهره های هنری، این نقص را جبران کنند. ولی خیلی ها برای دیدن و امضا گرفتن از چهره می روند نه برای دیدن تئاتر.

اینجاست که احیای تماشاخانه به عنوان ویترین هنری و بخشی از تاریخ هنری این شهر بیشتر اهمیت می یابد و می تواند منبع درآمد خوبی هم برای شهرداری باشد و هم با موقعیت قرار گیری، جوانها را به سمت تئاتر جذب کند.

۳سال پیش ما اهالی هنر با مالک فعلی تماشاخانه صحبت کردیم و موافقت ایشان را برای فروش جلب کردیم. آن زمان مبلغ مورد معامله، ۶میلیارد تومان بود. ولی همتی در مسئولان نبود و به شعار بسنده کردند. من همان زمان به شهردار وقت که ما را می شناخت هم گفتم، شهرداری که اینهمه برای سنگ و بتن پیاده راه هزینه کرد، می توانست با خرید تماشاخانه، به پروسه جذب گردشگر کمک کند و با احیای تماشاخانه درآمدی هم برای شهرداری ایجاد نماید.

اما اکنون پیاده راه فرهنگی مکانی شده برای جوانهای ما تا ردیف مقابل مهمترین مرکز فرهنگی رشت بیکار بنشینند، سیگار بکشند و حرفهای بیهوده بزنند.

هنوز هم دیر نشده، باز هم ما اهالی هنر- که وجهه ای در نزد صاحب تماشاخانه داریم- حاضریم مذاکره و شرایط خرید و احیای تماشاخانه را فرآهم کنیم. اما اهالی هنر سرمایه ای برای خرید ندارند. در دیداری هم که با رئیس کمیسیون فرهنگی شورا و رئیس شورا داشتیم، همین مطالبه را دوباره تکرار کردیم و امیدواریم شورای پنجم به همت شهردار جدید در این راه گام بردارند.
پایان پیام/

با کانال همای خبر همراه شوید

About عطیه نصرتی

Check Also

رئیس سازمان بسیج رسانه گیلان؛ درجنگ جهانی روایت ها حضور داریم / خبرنگاران دستاوردهای نظام را روایت کنند

رئیس سازمان بسیج رسانه گیلان؛ درجنگ جهانی روایت ها حضور داریم / خبرنگاران دستاوردهای نظام را روایت کنند