چاپ مطلب چاپ مطلب

پتک نرم باشید تا از میدان خارج نشوید/علی دادخواه


اختصاصی همای گیلان: یکی از تفریحات معمول من در شب عید این است که بروم کوچه و خیابان ، مردم‌ را مشغول خرید تماشا کنم.نمی دانید چقدر برایم خوشحال کننده است وقتی می بینم مردم در بین هم لول می خورند و از کنار دستفروشان کنار پیاده رو چیز می خرند.گفتم “خیابان ” این واژه عمر درازی ندارد و قدمت آن می رسد به دوره صفویه، وقتی شهرسازی توسعه پیدا کرد و علی الاصول در شهرها خیابان ایجاد شد.و این‌واژه تولید شد در مقابل ” بیابان” .زندگی شهرنشینی مقتضیات خود را دارد و فرهنگ خود را می آورد ویکی از جاذبه های این زندگی گردش در خیابان است و دید زدن مغازه ها و مردم.مثلا خیابان شانزلیزه در پاریس که یکی از مجلل ترین خیابان ها در دنیاست و میدان کنکورد را وصل می کند به میدان شارل دوگل ( جایی که طاق نصرت پیروزی بنا شده ) تا زمان سلطنت لوئی چهاردهم‌ باغ و مزرعه بوده است.ولی آندره لونوتر ، معمار و مهندس شهرسازی دربار لوئی طرح احداث گردشگاه سلطنتی بین کاخ تویلری و‌میدان مدرن را می دهد و بلوار جدیدی بنام ” گارند کور ” که حیات بزرگ‌معنی می دهد ساخته‌ می شود.این بلوار را ” گراند پروموناد” به معنی محل گشت و گذار هم نامیدند.( اسم شانزلیزه در سال ۱۷۰۹ به این خیابان داده شد.) در این خیابان کلی سلوک شهری و آثار هنری و حتی وقایع تاریخی رخ داده است.
ولی برای من تماشای مردم در مناسبت هایی اینچنینی جاذبه دیگری دارد.اینکه مردم آزادی خود را به سرور می نشینند و شاد و‌آسوده در خیابان مشغول گذراندن لحظات هستند خیلی شعف آور است.
خب ! این حس مرا کسانی خیلی خوب می فهمند که آزادی نوع بشر دغدغه همیشه آنهاست، درست مثل کسی که در زندان بوده باشد و لحظه شماری می کند تا کوچه وخیابان را ببیند، مردم را ببیند و‌خانواده اش را.( همین جا توصیه می کنم کتاب بسیار روان و درس آموز ورق پاره های زندان ، اثر بزرگ علوی را در ایام عید حتما مطالعه کنید.)

از این مقدمه طولانی که بگذرم باید که ادب رعایت کرده وقت غنیمت بشمارم و بروم سر اصل مطلب.خلیل ملکی که از سیاستمداران بشدت مناقشه انگیز تاریخ معاصر ماست و از آنهایی است که برای خودشان ژوکر هستند و همواره ساز مخالف همه کوک می کنند خودش را ” پتک نرم ” می نامید.این اصطلاح را در مقابل دربار و شاه بکار می برد.او به پایبندی بر ” اصلاحات قانونی و مسالمت آمیز ” بمعنای تنها راه مشروع برای اصلاح اوضاع کشور ایران و دیگر جوامع تاکید می کرد.ودر پراتیک سیاسی خود هم مواضعی می گرفت که تایید کننده این مشی او باشد.و البته این نوع موضع گیری ها در فضایی که حزب توده و رادیو مسکو بشدت مشغول تخریب او و لجن پراکنی علیه سیاستمداران مستقل بود بسیار سخت و‌هزینه ساز جلوه می کرد.ولی ملکی اینچنین بود.او باوساطت اسداله علم دوبار به دیدار شاه رفت .هر چند هرگز آب او با شاه به یک جوی نمی رفت .ولی باب مذاکره و تفاهم را همیشه باز نگه می داشت.او سیاستمداری واقع گرا و شجاع بود.البته من نمی خواهم در این یادداشت از خلیل ملکی یک الگو بسازم یا ادعا کنم او دارای یک دستگاه فکری منسجم بوده و طبق آن حرکت می کرده است.نه ! ولی برای زمانه ما و اوضاع خطرناکی در آن گرفتار آمده ایم لازم است تاریخ دوباره و دوباره بازخوانی شود.بخصوص آنکه روشنفکران و کنش گران سیاسی و فرهنگی ما در بزنگاه تاریخی سختی قرار گرفته اند.آنها باید بین بی عملی و‌جهت دهی به توده های معترض یکی را انتخاب و بجای دنباله روی از توده های مردم( که من فکر می کنم در بیشتر موارد تصمیمات غلط و خانمان براندازی می گیرند.) به آنها ایده و نظر بدهند.ولی این ایده باید که در راستای حفظ وضعیت موجود باشد بدون آنکه متهم شوند که با قدرت طرح سازش ریخته و یا انتقادی به وضعیت موجود ندارند.

یعنی روشنفکر و کنشگر سیاسی و اجتماعی ما همواره باید در مسیری حرکت کند که نه متهم به فرصت طلبی و سازش کاری شود و نه دچار خطای تاکتیکی و استراتژیک .و نه اینکه طوری پیش برود که پایش از تشک بیرون بیافتد.که اصلا دلخواه همه دولت ها این است که معترضان و منتقدان خود را از میدان خارج کنند.و یک کنشگر دانا می داند نباید کاری بکند که چنین بهانه ای به دست صاحبان قدرت بدهد.و برای طی مسیری اینچنین خطرناک و پر اما و اگر یک روش بیشتر وجود ندارد و آن التزام فکری و عملی به اصلاحات قانونی ( وغیر براندازانه )و مشی غیرخشونت آمیز است.شاید نمونه بارز دیگری که اتفاقا ملکی از ارادتمندان او بوده” محمد مصدق ” است.مصدق در روش اصلاح طلبانه برخورد می کرد ولی در هدف انقلابی بود.این دو نمونه تاریخی بگذارید کنار سیاستمداران امروزی ما و یا کنش گران سیاسی ما.

من معتقدم یک کنشگر سیاسی باید که التزام اخلاقی داشته باشد .یعنی تک تک سلولهای بدنش و لایه لایه روح او پرورش یافته باشد برای خدمت به انسانیت و کشورش.
و در زندگی خود نوعی زهد را پیشه کند.نه اینکه بقول بهزاد نبوی ” له له ” بزند برای مقام .( مصاحبه اخیر بهزاد نبوی را با اندیشه پویا ، شماره ۴۹ ، ویژه نوروز ۹۷ ببینید.)
ولی متاسفانه این معنا بین کنشگران سیاسی ما گم شده است.بخاطر همین‌است که اینها به همه چیز انتقاد می کنند ولی وقت انتقاد به خودشان یا طبقه و خواستگاهشان می رسد سکوت می کنند.در صورتی که یک روشنفکر اصلاح طلب اولا خودش را به نقد می کشد.زیرا تنها راه پیش رفتن و‌ گشودن افق های آینده و‌دوری از دگماتیسم فکری همین است.

مردم ما از انبوه داده های سیاسی و نقدهای علمی و‌غیر علمی به وضعیت موجود خسته هستند.ذهن همه ما پرشده است از نقد همه چیز.ولی وقتی که باید راه حل برون رفت از این بحران ها را پیشنهاد بدهیم سکوت می کنیم.فرقی هم نمی کند چکاره هستیم.یک نظریه پرداز علوم سیاسی یا کنشگر کهنه کار این عرصه یا حتی یک استاد دانشگاه.ما همه دردها را خوب می شناسیم ولی درمان را نمی دانیم.آش آنقدر شور شده است که مدیر اجرایی ما یا حتی رئیس دولت خودش منتقد از آب درمی آید.
و اینهمه ناشی از ضعف معرفت شناسی و هستی شناسی ما ، عدم نقد خود و عدم شجاعت و صراحت در ارائه راه حل است.
اخیرا دکتر حسین بشیریه کتابی منتشر کرده است بنام ” احیای علوم سیاسی ” ‌ودر این کتاب استاد از مواضع قبلی خود عبور کرده و حتی خود را هم به نقد می کشد .او در این کتاب همین درد ما را حالا در غالب علوم سیاسی بیان می کند که علوم سیاسی ما هیچ راه حلی ارائه نمی دهد.( به دوستان کنشگر سیاسی توصیه می کنم این کتاب را هم در لیست مطالعه ایام عید خود بگذارند.) هر چند دکتر بشیریه در این کتاب چندان انقلابی پیش نرفته و جا برای بحث خود باز نکرده است ولی جرقه ای خوبی زده است.

آزادی نعمت خوبی است ولی به شرط آنکه بلد باشیم که از آن استفاده کنیم وگرنه بقول ژان ژاک روسو‌ زنجیری به زنجیرهای خود می افزاییم.” تا وقتی که نمی دانیم چه کار باید بکنیم ، عقل حکم می کند در بی عملی بمانیم.این پندی است که انسان بیش از همه به آن نیاز دارد اما خیلی کم به آن عمل می کند.” ( امیل؛ ژان ژاک روسو) در پایان توصیه می کنم‌در کنار دو کتاب قبلی این کتاب ” قرار داد اجتماعی ” ژان ژاک روسو را هم در ایام عید مطالعه بفرمائید.مرتضی کلانتریان ترجمه‌خوبی از این کتاب کرده و نشر اگه چندین بار آنرا تجدید چاپ کرده است.

علی دادخواه
۲۵ اسفندماه ۱۳۹۶

با کانال همای خبر همراه باشید

.

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …