چاپ مطلب چاپ مطلب

حکایت جالب ازخشم فتحعلی شاه /تهیه کننده علی غلامرضائی،مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ ایران

اختصاصی همای گیلان: در جریان جنگ دوم ایران و روس ، هنگامی که قوای روسیه وارد تبریز شدند و فرماندهان قشون روس تصمیم گرفتند به سوی میانه پیشروی و تمام منطقه آذربایجان را به تصرف خود در آورند . در این وضعیت که روس ها منزل به منزل پیشروی می کردند دولت ایران مجبور شد شرایط صلحی را که دولت روسیه تحمیل میکرد کاملا بپذیرد . فتحعلی شاه قاجار ، برای خاتمه جنگ و انعقاد پیمان صلح ، روز معینی رامشخص و به بزرگان و اکابر و اعاظم قوم و درباریان و اشراف و نمایندگان اقشار مختلف مردم بارعام داد .
در وقت مقرر ، شاه آمد و بر تخت سلطنتی جلوس کرد و فرمود : « اگر ما امر کنیم که ایالات جنوب و ایالات شمال همراهی کنند و یک مرتبه به روس منحوس بتازند و دمار از روزگار این اقوام بی ایمان در بیاورند ، چه پیش خواهد آمد ؟ مخاطبان تعظیم سجده مانندی کرده و گفتند : بدا به حال روس ! بد به حال روس ! شاه مجددا گفت : اگر فرمان قضا ،‌شرف صدور یابد که قشون خراسان با قشون آذربایجان یکی شود و توامان به این گروه بی دین و ملحد حمله کنند چه خواهد شد ؟ جملگی عرض کردند : بدا به حال روس ! بدا به حال روس !
شاه که تا این لحظه بر روی تخت نشسته و پشت به دو عدد متکای مروارید دوزی شده الماس نشان داده بود از اظهارات چاپلوسانه مشتی درباری ونزدیکان مافنگی خود به هیجان آمده، ناگهان روی دوزانو بلند شد ، شمشیر خود را به کمر بسته بود به قدر یک وجب از غلاف بیرون کشید و این شعر را با صدای بلند خواند :
کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد / زنم بر فرق «پاسکویچ» که دود از «پطر» برخیزد !
دو نفر از درباریان متملق که در سمت چپ و راست شاه ایستاده بودن خود را به روی پای قبل عالم انداخته گفتند :
قربان ! مکش ! مکش ! که عالم زیر و رو خواهد شد ! شاه قاجار پس از لحظه ای سکوت ، گفت : حالا که این طور صلاح می دانید ما هم دستوری می دهیم بااین قوم بی ایمان کار را به مسالمت ختم کنند و مجددا شمشیر را غلاف کر د !
باز این حضرات به خاک افتادند و تشکرات خود را از طرف بنی نوع انسان که اعلیحضرت بر آنها رحم آورده و تیغ خود را از نیام بیرون نکشیدند ، تقدیم خاکپای قبله عالم کردند !
منابع: ۱_موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی -کتاب هزار دستان ۲_کارنامه عباس میرزادرجنگهای ایران وروس،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس

 

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …

۳ comments

  1. درود استاد عزیزم
    فقط باید خوشحال بود که حکومت بی واسطه از قاجار به معاصر نرسید وگرنه تاکنون ایرانی نمانده بود . کاش از تاریخ درس بگیریم .

  2. واقعا خجالت زده هستم از داشتن چنین پادشاهانی در تاریخ گذشته سرزمینم

  3. افسوس عدم همکاری و خیانت به عباس میرزا باعث شکست ایران شد