چاپ مطلب چاپ مطلب

مالیات های سنگینی خلفا به زور از ایرانیان میگرفتند/تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ ایران

اختصاصی همای گیلان: ۱-مقایسه مدارک ایران باستان با دوره بنی امیه و بنی عباس نشان میدهد که اعراب میزان مالیات ارضی را نسبت به دوره ساسانیان افزایش دادند ، چنانچه از هر جریب گندم زار ۴ درهم و از جریب جو زار دو درهم خراج گرفته میشد و این در حالی است که در دوره انوشیروان از هر جریب گندم زار یا جو زار تنها یک درهم گرفته میشد. در عهد آخرین خلفای اموی ایرانیان مغلوب و مطیع از ربع تا ثلث تمام محصول خود را به رسم خراج به حکومت عرب میپرداختند.

۲ ـ همینکه خلفاء موضوع ” مهر کردن ” افراد روستاها را معمول داشتند ، وضع کشاورزان تحمل ناپذیر شد. این عمل چنین بود که بر گردن هر روستایی که خراج و جزیه میپرداخت ، صفحه ای صربی می آویختند و روی آن مشخص میکردند که این مرد ، اهلِ کدام روستا و منطقه است. اگر یک روستایی به منطقه ای دیگر میرفت ، وی را بازداشت کرده و به محل سکونتش – که در صفحه سربی نوشته شده بود – باز میگردانیدند ، و اگر کشاورزی به منطقه ای رفته و صفحه سربی را به گردن نمی انداخت ، او را به عنوان ولگردی بازداشت میکردند. این صفحه سربی را پس از پرداخت تمام مالیات ها از گردن دور میکردند و مجددا هنگام حاصل نو می آویختند. این رسم که داغ بردگان را به یاد می آورد ، در نظر روستائیان که هنوز ” آزادی و خودمختاری دوران پیش از عرب ” را به یاد داشتند توهینی شمرده میشد.(در این روش وحشیانه پیشانی کشاورزان را داغ و مهر وموم کردند تا از سایر طبقات جامعه شناخته شده و از پرداخت خراج شانه خالی نکنند).

۳ – عمر بن مالک زهری ، مهرود بابلی را واداشت که تا یک جریب تمام زمین خود را از درهم و دینار (به عنوان جزیه و خراج و مالیات) فرش کند و همه را بدو واگذار کند.

۴ – در سغد ، اشرس حاکم عرب کوشید تا سغدیان شورشی را با وعده معافیت از پرداخت جزیه و مالیات در صورتیکه به آیین اسلام در آیند خاموش سازد ، در نتیجه بسیاری از این ها آمادگی خود را برای گرایش به اسلام به فرستادگان اشرس اعلام کردند. اما امیران محلی که در خدمت اعراب بودند ، بر اشرس پرخواش کردند که اگر ” این اسلام پذیری توسعه یابد ” آنان از عهده پرداخت مالیاتی که دستگاه خلافت به مقاطعه از آنان میخواهد ، بر نخواهند آمد ، اشرس نیز قول خود را پس گرفت و جزیه را بر نو مسلمانان نیز شامل داشت ، یکبار هفت هزار نفر از اهالی سغد که اعلام آمادگی برای مسلمانی کرده بودند ، یکجا انصراف خود را اعلام داشتند و برای مقابله با لشگریان عرب از ترکان کمک خواستند.

۵ – نبرد های بعدی سیل فزونتری از اموال غارتی تحت عنوان جزیه و غنایم جنگی را روانه عربستان کرد به طوری که به نوشته ابن سعد حتی ” سگ های عربان نیز در ظروف طلا و سیمین غذا میخوردند.”
( طبقات ابن سعد ، جلد ۷ ، ص ۲۰ و ص ۵۳ )

۶ – ابوالعاج والی اطراف بصره بود ، مردی را از ایرانیان نزد او آوردند ، پرسید نام تو چیست؟ گفت: بنداد شهر بنداد. حاکم بصره بر وی بانگ زد که سه نام داری و جزیه یک تن را میپردازی؟ پس فرمان داد تا او را رها نکنند تا از وی جزیه سه تن را بستانند.
( طبقات ابن سعد ، جلد ۷ ، ص ۲۶۱ )
۷ – محمد بن اوس هر سال سه بار از مردم مالیات میگرفت: یکبار به نام خود ، بار دیگر به نام احمد پسرش ، و بار سوم به نام پیشکار زرتشتی اش.
( تاریخ طبرستان ، چاپ سن پترز بورگ ، ص ۳۵۰ )

۸ – حجاج بن یوسف ، عربی را مامور وصول مالیات اصفهان کرد که بسیاری از مردمان از تنگدستی از پرداخت آن عاجز مانده بودند. عرب به اصفهان رفت و چند تن از آبرومندان شهر را گرفت و برای وصول مالیات و خراج شهر دو ماه به آنان فرصت داد. پس از دو ماه چون خراج پرداخت نشده بود ، وی ضامنان را احضار کرده و مطالبه خراج نمود ، و قسم خورد که افطار نکند تا مالیات آنان را دریافت کند والا آنان را گردن زند. یکی از ضامنان را پیش آورد و چنانچه گفته بود ، گردن وی را زد و بر پیشانی اش نوشت: فلانی پسر فلانی قرض خود را پرداخت. و سپس سر را در کیسه ای نهاد و کیسه را مهر کرد. سپس دومی را پیش آورد و با او نیز چنین کرد. چون مردم بدید که حاکم سرها را میبرد و به جای پول مالیات در کیسه ها میگذارد ، گفتند ای امیر درنگ کن که پولها را حاضر کنیم. حاکم نیز درنگ کرد و مردم مالیات و جزیه را به قیمت دار و ندار خود تهیه کردند.
(مروج الذهب ، جلد ۲ ، چاپ پاریس ، ص ۱۶۰ )

۹ – سلیمان بن عبد الملک – خلیفه اموی – به مشاوران خود میگفت: از این ایرانیان تا میتوانید شیر بدوشید و وقتیکه شیرشان ته کشید ، از آنان خون بدوشید(تاریخ طبری ، جلد ۱۱ ، ص ۱۷۱ )

 

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …

۴ comments

  1. سلام و درود بر استاد عزیز
    دلمان خون هست از خیانت ها و رخنه تفکر عرب جاهلی در خون آریایی

  2. سلام و درود بر استاد عزیز
    دلمان خون هست از خیانت ها و رخنه تفکر عرب جاهلی در خون آریایی

  3. درود استاد عزیز
    جای بسی افسوس که زمانی ایرانی ها از ظلم و جور و زورگیری اعراب به هر اسمی جزیه و خراج و … در درد و رنج بودند و امروز هم به شکل های دیگر ادامه دارد کاش باور کنیم که غرب زدگی و عرب زدگی به یک اندازه نابود کننده ایران و ایرانی است

  4. در این خاک زرخیز ایران زمین ….. نبودند جز مردمی پاک دین

    همه دینشان مردی و داد بود …… وز آن کشور آزاد و آباد بود

    چو مهر و وفا بود خود کیششان …… نه بود آزار کس پیششان

    همه بنده ناب یـزدان پاک ….. همه دل پر از مهر این آب و خاک

    پـدر در پـدر آریایی نژاد ….. ز پشت فریدون نیکو نهاد

    بزرگی به مردی و فرهنگ بود ….. گدایی در این بوم و بر ننگ بود

    کجا رفت آن دانـش و هـوش ما ….. که شد مهر میهن فراموش ما

    که انداخت آتش در این بوستان ….. ز آن سوخت جان و دل دوستان

    چه کردیم کین گونه گشتیـــم خوار؟ ….. خرد را فکندیم این سان زکار

    نبود این چنین کشور و دین ما ….. کجا رفـت آیین دیرین مـا؟

    به یزدان که این کشور آباد بود ……. همه جای مردان آزاد بود