ژنتیک نشان میدهد اجداد انسان امروزی گیاه، میوه، دانه و آجیل میخوردند اما به آرامی رژیم غذایی انسان تغییر کرد و گوشت به آن اضافه شد! سوال این است که چرا این اتفاق رخ داد؟
همای گیلان، به نقل از سرویس علمی آتلانتیک، داستان گوشتخوار شدن انسان به بیش از ۶۵ میلیون سال پیش باز میگردد که دایناسورهای به همراه نیمی از گونههای زمین منقرض شدند. در این میان اجداد ما در میان جنگلهای بارانی تکامل یافته و نخستین راستهای که به انسان ختم شده، متمایز میشود.
این راسته Purgatorius نام دارد که چندان شبیه به انسان نیست. حتی به شامپانزه نیز شبیه نیست. این راسته که به سمت انسان شدن حرکت میکند چیزی شبیه به موش یا سنجاب است که اگر امروز وجود داشت شاید حیوان خانگی خوبی میشد.
پورگاتوریوس از درختها بالا میرفت و وگان بود. او رژیم غذایی بر مبنای میوهها و گلها داشت و همین مساله باعث میشد بر روی شاخ و برگ درختها زندگی کند. آنها برای ۱۰ها میلیون سال به همین رژیم غذایی متعهد بودند تا به آرامی تبدیل به انواع میمونها و گوریلهایی شدند که باز هم از میوهها و دانهها تغذیه میکردند و شاید گاهی به صورت تصادفی از کرمهای درختان تغذیه میکردند.
میمونها حدود ۱۵ میلیون سال پیش، به جز میوهها و گیاهان، دانههای سخت را هم به رژیم غذایی خود اضافه کردند و میتوان گفت به آرامی، تعهد خود را به رژیم غذایی گیاهی از یاد میبردند. تا اینکه حدود ۶ میلیون سال پیش Sahelanthropus tchadensis که یک گونه منقرض شده انسانساییان است در آفریقا پا به صحنه گذاشت. آنها به احتمال زیاد پسرعموی ما بودهاند.
دندانهای این گونه ابتدایی از انسان نشان میدهد رژیم غذایی سختتری داشتهاند. چرا که مینای دندان ضخیمتری از اجداد خود دارند که نشان میدهد رژیم غذایی آنها نیاز به جویدن بیشتری دارد. با این حال هنوز گوشت خوردن توسط اجداد ما آغاز نشده بود. آنها احتمالا گیاهان سخت و فیبردار میخوردند. گونههایی از استرالوپیتهوس که بین ۴ تا ۳ میلیون سال پیش در جنگلهای انبوه و در سواحل آفریقا زندگی میکردند نیز در دسته گوشتخوارها قرار نداشتند.
آسترالوپیتها که گونه متاخرتری از انسانها هستند ممکن است گوشت خوردن را آغاز کرده باشند. همانطور که امروز گاهی میبینیم شامپانزهها میمونهای کوچکتر را شکار میکنند یا به شکار دیگر حیوانات ناخونک میزنند. هومینینها نیز نمیتوانند گوشتخوار بوده باشند. به خصوص آنطور که امروز یک آمریکایی گوشت میخورد.
وجود یک کیسه پر از باکتریهای سودمند در ابتدای روده آنها نشان میدهد میوه و برگخوار بودهاند و اگر به اندازه امروز گوشت میخوردند احتمالا دچار مشکلات حاد دستگاه گوارش شده و با دردها معده، رودهو نفخ ممکن است که مرگ آنها منتهی شود.
نخستین نشانهها از گوشتخوار شدن اجداد ما به ۲.۵ میلیون سال پیش باز میگردد. به نظر میرسد بدن ما به مرور تغییراتی کرده که امروز برای خوردن آجیلها که چربی بیشتری داشته و در مقابل فیبر کمتری دارند آماده شده است. چنین رژیم غذایی باعث رشد روده کوچک میشود که در آن الیاف سختتری هضم میشوند. همین تغییر بدن انسان را برای هضم گوشت آمادهتر کرده است.
درواقع رژیم غذایی اجداد ما که از میوه و گیاهان به سمت استفاده از الیاف قویتر رفته است، به طور غیر مستقیم، توانایی هضم کردن گوشت را نیز به دست داده. برخی محققان حتی میگویند شاید ابزار ابتدایی که برای خورد کردن دانهها و آجیلها توسط انسانها استفاده میشده، براش شکار حیوانات نیز استفاده شده باشد.
بنابرین ۲.۵ میلیون سال پیش انسان ابزارهای لازم برای شکار و البته روده کوچک کافی برای هضم گوشت را داشته. اما درست در همین نقطه اختلاف نظر میان محققان ایجاد میشود. اینکه، توانایی انسان در هضم گوشت و تبدیل آن به انرژی دلیل بر گوشتخواری انسان میشود؟
توانایی هضم گوشت و مهارت شکار با نیاز بدن متفاوت است. اینکه انسان از موجودی میوه و دانهخوار به موجودی که پخت و پز انجام میدهد و گوشت میخورد تبدیل شده است میتواند به تغییرات اقلیمی مربوط شود. همانطور که ۲.۵ میلیون سال پیش باران کمتر شده و میوهها کاهش داشتهاند، انسان ناچار به خوردن دیگر حیوانات روی آورده است.
در حقیقت برخی از گونههای انسان به سمت خوردن گیاهان کم کیفیت رفتهاند و برخی دیگر گوشت را در ظرف غذای خود جای دادهاند. امروز میدانیم که برخی از گونههای گیاهخوار مانند گوزن و گاو هم در برخی موقعیتها گوشت را امتحان میکنند. و برخی از گوشتخوارها مانند گرگ و روباه، در موارد ناچار، میوه خواری میکنند. اما انسان هم به ناچار به سمت گوشتخواری آمده است؟