اختصاصی همای گیلان: فرهنگ دموکراسی هزاران سال بعد از تولد واژه آن ،بعنوان ضرورت حیاتی در روابط متقابل بین مردم و حاکمان ،در ادبیات سیاسی پا به عرصه وجود گذاشت .
این نیاز بعد از تئوری پردازی های آکادمیک تاریخ اندیشه های سیاسی مکتب یونانی سقراط ،بعنوان ضرورت تاریخی، در زایمان پروتستانیسم رنساس اروپای قرن هیجده و نوزده متولد شد .
کانون داغ و اشتیاق وافر آن برای مناسبات اجتمایی و سیاسی ،از همان انقلاب کبیر فرانسه ولی تبیین ریشه ها و اندیشه ها ،سالها پیش از آن در انجمن ها و آکادمیک ها و رساله ها و مقاله های اندیشمندان بزرگ این قاره ،اشارت و کتابت شده بود .
تاثیرات متقابل کنش های انسانی در روابط متقابل و ضرورت نظم سیاسی در حیات اجتمایی و پیچیدگی واکنش های مرتبط با تحولات اجتمایی ،آنگاه که به ارتقا ویا اضمحلال حیات انسان ها در گستره انسانی و جغرافیایی منجر میشود ،ضرورت معجزه افسانه ای دموکراسی را نمایان می کند .
رواج اندیشه های دمو کراسی خواهی با آمدن ماشین چاپ و نگارش کتاب ها با همین مضمون و اوج اشتیاق کتابخوانی و کتابخانه ها ،اروپا را بسرعت بسوی تمدن نوین برد و تعدد و شمار گان کتاب ها و تئوری های جامعه شناسی در حوزه مبانی اندیشه های دموکراسی خواهانه ،اروپا را مهد تمدن عصر جدید کرد .
شاخص های دانش و خرد افراد با میزان و متر و معیار های دموکرات بودن او مشخص میشد .کتاب ها و اندیشه های منتسکیو و ژان ژاک روسو و کارل پوپر و اندیشمندان مکتب فرانکفورت و …همه و همه ،روح تعالی بخش دموکراسی و افراد دموکرات را در بر گرفت .
بدون اندیشه نوین و مطالعات و آگاهی و خرد بالغ و دانش پویا و زاینده ،دموکراسی حاصل نخواهد شد و پیش زمینه هر جامعه دموکراتیک ،آگاهی هست و بس .
از دل تاریخ تمدن بشری ویل دورانت و تاریخ مصوّر ابن خلدون (مقدمه ابن خلدون ) و تاریخ اساطیری تمدن های باستانی ،میتوان تاریخ رنساس را زیباترین و حیاتی ترین نوزاد بشری آن دانست که در متن و بطن خویش هدیه ای بس گرانبها تقدیم بشریت کرده است .
شعاع تابش و تالی این اندیشه تعالی را ما ایرانیان با شعار قانونگرایی در مشروطه حس کردیم و اگر نبود اندیشه های واپسگرایانه مرتجعین مذهبی ،اینک وضع دگری داشتیم .
حکومت قانون و ملتزم بودن حاکمان به قانون ،اوج خواسته تاریخی ما ایرانیان بوده و هست و مرارت ها وملامت ها و ملالت ها در این راه کشیدیم و می کشیم .
متاسفانه با ورود تکنولوژی ارتباطات و غول افسانه ای آن موبایل و شیکه های ارتباطی ،از کتابخانه ها فاصله گرفتیم و این خصایل را می توان براحتی در جامعه حس و حتی در پیام های ارسالی افراد در شبکه های اجتمایی مشاهده کرد .
مطابق آماری که در همین شبکه های اجتمایی پخش شد از میان استفاده کنندگان موبایل فقط ۱/۳درصد از افراد به تبیین و تولید اندیشه های دموکراسی خواهی می پردازند و مابقی ،استفاده های دیگر و یا تماشاچی و یا به کپی مطالب و ارسال برای جاهای دیگر می باشند .
رسانه های گروهی متعلق به ساختار های سیاسی این دیار ،علی الخصوص جعبه جادویی جان لاجی برد (مخترع تلویزیون) ماموریتی بجز تخریب و تبلیغ علیه دموکراسی خواهی و اندیشه های مرتبط با آن ندارند و مخاطبان خویش را بجز تماشاچی بودن ،نمی پسندند .
تکنولوژی چند منظوره موبایل با جاذبه جادویی نه تنها ،از مشتاقات و مشتریهای کتابخانه ها کاست بلکه حتی ذائقه ها را تغییر داد و بسوی نوعی کنش روانی سوق داد .
بجای خواندن و خلق مطالب ،بسته های آماده شده و پکیج دسته بندی شده اخذ و آنرا کپی کرده و به مقصد روانه می کنند و این یعنی مرگ کتابخوانی و سر انجام مرگ دموکراسی .
بی شک این نوشته به هیچ وجه مزایای تکنولوژی را نادیده نمی گیرد ولی آنچه مربوط به اراده ها برای مطالعه عمیق و دقیق و تولید اندیشه و تحقیق ریشه های عقب ماندگی جامعه می باشد را در این تکنولوژی سست می بیند .بقول ابن خلدون که هر گاه بین ابزار شهر نشینی و اندیشه شهر نشینی فاصله باشد ،زندگی بادیه نشین میشود .ابزار و تکنولوژی اگر با روح و روان ما در تحقق خواسته های تاریخی و نیاز های اجتمایی و حیاتی تطبیق نشود ،آنگاه گیوتینی برای گسست آرزو ها و آرمانهای ما برای تحقق قانون و جامعه ای دموکراتیک و فرهنگ دموکراسی خواهی می باشد .
جلال میرزااقایی