زندگی و حیات پشت دیوار های مجازی آخرین قسمت/جلال میرزااقایی
عطیه نصرتی خرداد 5, 1398مقالهدیدگاهها برای زندگی و حیات پشت دیوار های مجازی آخرین قسمت/جلال میرزااقایی بسته هستند285 Views
اختصاصی همای گیلان، …..از ارابه ی تاریخی اِنگلس تا دیالکتیک هِگل و مارکس که تارو پود تحلیل های علمی و فلسفی دو قرن اخیر را در انحصار داشتند ،هر گز نتوانستند دریچه های اخلاقی و انسانی را برای پیروان و حواریو ن خویش بگشایند که بر سریر قدرت ،بدمستی نکنند و اردوگاههای مرگ سیبری و اعدام های دسته جمعی را به نام خلق و اتوریته کارگری پرولتاریا، بر پا نکنند و یا پیروان فاتح مکه درست در قرن بعد ،بنام گسترش دین اسلام و بر پایی دار الاسلام و دار الخلافه های بغداد و مصر و مدینه ،مخالفان را از دم تیغ گذراندند .
این تراژدی انسانی در تاریخ ،لکه سیاه و ننگینی می باشد که به ازای هر قرنی،جان هزاران قربانی می باید در بد مستی حاکمان به مسلخ می رفت و همچنین گیوتین خونینی که به انتظار پایوران انقلاب کبیر فرانسه و بنیانگذاران فکری و واقعی آن به پا شد و چقدر تاریخ در بر آوردن این خواسته تحولات بشری به دقت تمام ،به اجرای اصول و قوانین نانوشته خویش پای بند است و آنهم بر پایی چوبه دار و یا جوخه های آتش بعد از هر انقلابی .فیا عجبا عجب.!
اما اینبار ،عصر به مسلخ کشیدن ها به اتمام رسیده و پارادیم دهکده جهانی زمینه های ظهور و بروز چوبه های دار را به محاق برده است و باز ماندگان و در ماندگان و وارفتگان را در یک جادوی پیچیده به شیفتگان ،مبدل کرده است .
از ناموران و نامداران تاریخ بگذریم ،در بیغوله ها و کوچه پس کوچه های تاریخ ،هزاران نفر مدفون که نامی از آنها بر جای نمانده است که عمر را در دربدری و یا کنج عزلت و حتی سیاهچال ها ،بسر برده اند و مانند سپیداری استوار و سپری ستبر بوده اند و این انسان ها در تاریخ هر کشوری فراوانند که عزلت نشینان پیروز میدان تاریخ هستند و زیبایی روح این انسان ها از دورانی به دورانی دیگر انتقال یافته است .
آنانیکه در ابتدای دروازه تاریخ ،همه چیز را باختند ،هر گز لذت گردن فرازی را نمی چشند و اینک که تکنولوژی ارتباطات ،ایدئولوژی خرافاتِ تاریخی را سترون و عقیم کرده است و چشم به فراسوی زایمانی دیگر دارد و همه قابله های افسانه ای و جادویی هم بکار گرفته شده اند و تیغ ها و منجنیق های فتنه هم به غلاف رفته اند و پشت دیوار های این اطاق زایمان ،صدای گریه ی بچه ای شنیده میشود که ژنتیک وراثتش ،آزمایشگاهی و هیچ شباهتی به انسان طبیعی تاریخی ندارد .
این نوزادان ،به طرفه العینی همه مطالب و نیاز های علمی بشر امروز را بصورت پکیج و آماده و “شبه فاست فوود” ،در اختیار می گذارند و بشر را تقریبا از فکر و تعمق و تفکر ،راحت کرده اند !
کتابخانه ها بی مشتری و ذهن ها غیرفعال و تحقیق و کاووش های علمی بی انگیزه و غیر فعال گشته اند .دود چراغ خوردن ها جایش را به میکرو چیپس های افسانه داده است و کالبد های فکری گذشته اینک ذهن و مغز را به اسارت داده اند .عشق به تحقیقات علمی و پژوهشی آخرین نفس هایش را می کشد چون انگیزه ها ،مرده اند و کاروان علم و دانش به انحصار قدرت افسانه ای ارتباطات در آمده و فاصله این دانش در دوسوی مصرف کننده و تولید کننده ،به سالهای نوری می باشد.
اینبار ارابه تاریخ نه خون فشان ، بلکه قطره چکانِ تشنه لبانی است که از تاریخ شان بریده اند و در یک زایش ِ دگر گونه ،صحنه گردان افسانه های پشت دیوار شیشه ای و مجازی می باشد .
آنطرف دیوار مجازی ،مجاز به هر کاری می باشید ،ولی چیدمان فاکتور های اجتمایی و تعاملات انسانی به گونه ای هست که قدرت و اشتیاق هرگونه فکر و اندیشیدن و خرد و کنجکاوی و هوشیاری را از شما می ستاند .
به اندازه تمام کتابخانه های تاریخ ،در روز مطالب علمی و فرهنگی و اجتمایی وسیاسی و فلسفی و هنر و شعر و ادب ووو با نام و بی نام ،در همین فضای مجازی ،انتقال و ارسال میشود و ناقلین از مشتاقان این مطالب می باشند و هزاران ساعت وحتی سال ،صرف این انتقال میشود .خلق و تولید فقط بوسیله اندکی و امکانات هم بوسیله تکنولوژی روز ،اما ارسال کنند گان اگر اینهمه پتانسیل را در در روندی مستقل و برنامه ریزی شده بکار می گرفتند ،حتی قاره ای عقب مانده چون آفریقا ،بسان دجله ،خشکرود نمی شد .
شاید دیگر پروین اعتصامی و شهر یار و فروغ و سیمین بهبهانی ،هوشنگ ابتهاج ،شاملو و ابن سینا و فارابی و ملا صدرا و جراتی نیست که بگویم مولانا و حافظ و سعدی ووووو،هرگز در در تاریخ این دیار نخواهیم داشت .تیزی استبداد دیر پای باعث شده که به صومعه ای شیشه ای و زرین تکنولوژی افسانه ای، دخیل ببندیم که متاسفانه نه تنها آب قطره چکان نیست بلکه سرابی مسحور و مخمور کننده می باشد .