اختصاصی همای گیلان، اصلاحطلبی یک روند تاریخی است و مختص یک جریان خاص و یا افراد خاصی نیست. روندی است که از گذشته بوده و تا امروز در حیات اجتماعی ما همچنان جاری است.
⚠️ اصلاحطلبان وطنی پس از یک دوره کوتاه و افول در حوزه سیاسی در سال ۹۲ توانستند با تلاش فراگیر و نگاه به پایین، از انزوا خارج شوند و با یک برنامه حساب شده خودی نشان دهند و روحانی را که در انتخابات ریاست جمهوری به اندازه عارف رای نداشت حمایت کرده، او را به کرسی ریاست جمهوری بنشانند!
⚠️اما دوره دوم ریاست جمهوری روند اصلاحات در عرصههای اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی، باردیگر به گوشه رینگ رفت تا مردم هر چه فریاد دارند بر سر اصلاحطلبان بکوبند و به عبارتی کاسه و کوزه را بر سر این جریان بشکند!
⚠️اصلاحطلبان غالباً نگاه به مردم و تقاضای طبقه متوسط داشتند، اما این بار نگاه معطوف به قدرت آنان باعث شد تقاضای دریافت پستهای حکومتی و دولتی کرده و کمکم به حضیض بیافتند.
⚠️اگرچه ائتلاف این جناح با جناح کوچک اعتدال سبب گردید تا شکستهای گذشته کمی جبران شود، اما مشکل آنجا بیشتر نمایان شد که بخشی از اصلاح طلبان از اصل منش و روش خود فاصله گرفتند و چنان به قدرت وصل شدند گویی یادشان رفته بود که با رای مردم پیروز شدند و چه وعدهها که در انتخابات ندادند!
نه تنها لیست امید در مجلس، که حتی وزرا و بیش از همه شوراهای شهر، در انجام وعدههایشان راه به جایی نبردند!
⚠️از سوی دیگر سکوت و سکون نخبگان این جریان در مقابل موج گرانیها، سوءمدیریتها، فساد و اختلاس، مزید بر علت شده تا این جریان به پستوی امن قدرت رفته و راه خود را از جامعه مدنی جدا کند.
⚠️اخیراً یکی از نخبگان همین جریان فریاد زد که مردم دیگر به تکرار اهمیتی نمیدهند! اما چرا؟ بالاخره باید به صراحت در اینباره حرف زد و نقد کرد. هرکس به وسع و توانایی خویش آسیبشناسی کند تا شاید جریان اصلاحات به ریل درست خود بازگردد. تنها راه برونرفت از شرایط فسادخیز، آقازادگی و آقایانزدگی کنونی، بازخوانی اهداف اصلاحات و عدم تبعیض و تعلق به قوم و قبیله خودی است.
⚠️بندهای ذیل گوشهای از نقاط ضعف مورد بحث اصلاحات است که چندان هم دیده نشده است.
⚠️ امید آنکه این جریان آسیب شناسی کند، و ملت را دریابد. همان ملتی که آنها را به قدرت میرسانند و انتظار اقتصاد پویا را دارند نه فقط ماندن در قدرت را!
۱⃣ اصلاح طلبان در پرورش نسل جوان و آیندهدار بسیار ضعیف عمل کردند. اگر ژنهای جوان این جناح را ندیده بگیریم که زائیده خویشاوندسالاری است! این جریان نتوانست جانشینی برای آینده کشور و جریان اصلاحات کشف و یا بسازد. تا جایی که اکثرا این جناح همان افرادی هستند که طی حداقل سی سال گذشته فعال بودند.
۲⃣ شاخصین و حامیان این جناح از مردم عادی و یا به اصطلاع عوام بسیار غافل هستند. ویترین روشنفکری و نمایش سواد موجب برتریطلبی و در نتیجه انزوای خودخواسته ایشان شده است و برخلاف جریان رقیب، کمتر در بین توده مردم حضور دارند. اگرچه در بزنگاههای تاریخی و انتخاباتی و با شعارهای اصلاحی و امیدوار کننده مردم را به پای صندوق میکشند! اما همچنان فاصله این جریان با مردم عامی و حتی دینیِ غیر سیاسی، کهکشانی است.
۳⃣ بخشی از اصلاح طلبان خود را تافته جدا بافته از مردم میدانند. تو گویی که مردم پس از رساندن آنان به قدرت باید نظارهگر دعواهای درون جناحی یا رقیب باشند! این جریان وقتی به قدرت میرسد به جای توجه ویژه به خواستههای به حق مردم در حوزه عمومی و زندگی روزمره اقتصادی به افرادی میگراید که یا اصلاح طلب نیستند یا هزینههای مالی انتخاباتی را پرداخت کردهاند.
۴⃣ اصلاح طلبان پس از رسیدن به قدرت، به جای نگاه متکثر به جریانهای سیاسی (همه طیفها) تلاش میکنند از قدرت بهدست آمده علیه رقیب دیرینه بهره گیرند و نهایت استفاده را ببرند! غافل از اینکه اگر همین وقت و زمان را به مشکلات عدیده مردم بگذارند ماندگاری عملکردشان بیشتر میشود تا دعواهای جناحیشان!
۵⃣ اصلاح طلبان در همراهی با انجمنهای خیریه، ان جی اوها و انجمنهای محلی و مردمی بسیار فاصله دارند. به جای استفاده از متدهای جدید برای برون رفت و راهکارهای اجتماعی برای رفع معضل، زمانی دیده میشوند که اتفاق ویژهای بیفتد!
۶⃣ درحوزه محیط زیست عملا فعالیت این جریان تعطیل است! شاید بخش بسیار کوچکی از جوانان این جناح آن هم در سطح استانی، خودی نشان دهند و از طریق گروهها و یا جریانهای کوچک فعالیت عمومی داشته باشند! در این حوزه جریان اصلاحات هیچ برنامه مدون و منسجمی ندارد اگر دارد فردی است.
۷⃣ اصلاح طلبان از نقد درونگروهی فاصله میگیرند. به جای پذیرش نقد و رفع اشتباهات فقط در زمان انتخابات دیده میشوند. تو گویی که این جریان نیازی به واکاوی آسیبهای وارده ندارد و همه روندهایش درست است!
۸⃣ اصلاحطلبان در هیچ انتخاباتی، پس از پیروزی و یا شکست آسیبشناسی اجتماعی نمیکنند تا نقاط قوتشان را تقویت و نقاط ضعفشان را برطرف کنند. (محتمل است این رسیدگی را در هزار توی جلسات خصوصی و شوراهای مرکزی به انجام میرسانند اما برای مردم نتایج این جلسات پوشیده و مستور است.)
فکر میکنند که مردم در هر شرایطی آماده دریافت پیام نخبگان این جریان هستند تا پاسخ مثبت به خواسته آنان دهند! غافل از اینکه مردم این جریان را به خاطر اصلاح در روندهای جاری بهخصوص اصلاح روال اقتصادی و سیاسی میخواهند!
۹⃣ اصلاح طلبان کمترین توجه را به زنان دارند. اگرچه در بدنه این جریان زنان شناخته شده با هویت مشخص فعال هستند که قابل تقدیر است. اما طی سالها فعالیت و نقش آفرینی، نتوانستند و یا شاید نخواستند! زنان جوان و آگاه را در این حوزه بکار گیرند و به جای تکیه محض به زنان سرشناس، گامی پیش نهند! اگر چه زنان پرشور هوادار این جریان در انتخابات نقش بیبدیلی را بازی میکنند اما متاسفانه باید گفت کمترین نقش در قدرت دارند!
⏹ در حوزههای دیگر نیز عملکرد اصلاح طلبان قابل نقد است. نداشتن برنامه و فعالیت در حوزههایی مانند قومیتها و آینده نگری، جنگلها، راهکار عملیِ ریزگردها، آلودگی هوا، طرحدهی کمپینهای مردمی و مشکلات اقتصادی اساسا ورود نمیکنند. به نظر میرسد تنها دغدغه این جریان فقط فاز سیاسی و قطعهای از کیک قدرت است و گاهی برحسب زمان، آسیبهای اجتماعی و دیگر هیچ!
⚠️اصولا پس از پایان انتخابات، وعدهها را فراموش میکنند. بیشتر در گرداب مجادله با رقیب دیرینه به سر میبرند و البته، رقیب نیز از این مجادله بهره وافر میبرد.
⚠️راهکاری برای آینده ایران در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و… به صورت یک پلتفرم ارایه نمیدهند. اگر چه گاهگاهی افراد شاخص و روزنامههای این جریان فریادی میزنند. اما هیچ استراتژی در خور توجهی برای آینده جوانان و زنان کشور ارائه نمیدهند!
⚠️ در حوزه نشر روزنامه، کتاب و فعالیت در شبکههای مجازی بسیار فعال هستند. اما بیشتر از اینکه طرحی دهند نقد میکنند، کمتر به مشکلات واقعی میپردازند. بیشتر از آنچه مردم مینالند فاصله دارند! به معضل اصلی اقتصادی که دولت برآمده از رای این جریان در قدرت به بار آورده ورود نمیکنند!
? نهایت اینکه اصلاحات در طول تاریخ یک منش و یک روش از حکمرانی مورد پسند عامه مردم بوده و هنوز هم است. اما آنچه کمتر دیده و یا شنیده میشود پلتفرمی فراگیر و برنامه مدون برای آینده است.
? امید آنکه اصلاحطلبان از لاک حملهای که امروزه دیگر جواب نمیدهد خارج شوند و بیشتر به دفاع از منشهای اصلاحی و راهکارهای عملی، اما ساده شده با فهم مردم عادی بپردازند و حریف خود را با داشتن همه امکانات دست کم نگیرند و بدانند همراهی مردم را زمانی با خود دارند که به جای شعار عمل کنند، به جای نقدِ رقیب سوزنی هم به خود بزنند. همه تخم مرغها را در یک سبد نگذارند! دیگر قشرهای جامعه را هم ببینند، منافع ملی را بر منافع جناحی ترجیح دهند، اشتباهات را شفاف پذیرفته و صادقانه اعتراف کنند! و در تمام حوزهها از دینی، تا ملی، از قومی تا قبیلهای، از محیط زیستی تا اجتماعی، از علمی تا فنی، از آموزشی تا پرورشی و….. در میدان مبارزه برای اهداف اصلاحی طرح و برنامه داشته باشند تا برای خدمت به مردم که قدمت طولانی ندارد تضعیف یا تخریب نشوند.
نقد این جریان به معنی رد همه عملکرد خوب آن در سالهای گذشته نیست بلکه راهی است برای بهتر شدن و تنها با مردم بودن.
امید آنکه چنین شود