Tag Archives: انوشیروان

اَ نِبِه! (روایتی از مواجهه مردم و مسئولان با بهانه‌های بی‌پایان)

اَ نِبِه! (روایتی از مواجهه مردم و مسئولان با بهانه‌های بی‌پایان) یادداشت از انوشیروان مباشر امینی  در استان ما، هر بار که سخن از توسعه و اجرای پروژه‌ای به میان می‌آید، خیلی زود یک جمله‌ی آشنا از پشت میزهای ادارات شنیده می‌شود: «این نمیشه!» نه که نشه، نه که نتونه …

Read More »