همای گیلان:این که ایستاده سرافراز وُ سربلند بر ستیغِ سر به آسمانِ تاریخ ، سرزمین من است . هفت نه ، هفتاد شهرِ عشق وُ هفتاد اقلیمِ ایمان وُ توحید وُ حق طلبی ؛ وطنی که برای مردمِ بصیر وُ آزاده ، وَ خاکِ پاکِ گُهر بارِ آن ، بر …
Read More »برای مادرم ؛ امیرۀ آسمان /سید رضا سید دانش
همای گیلان:بعد از تو ، نباید آفتاب بر می آمد و ماه می تراوید ؛ دیگر آسمان را نیازی به آنها نبود و هنوز هم نیست ، که تو آنقدر تابناک هستی که کفایت کند جهان و کاینات را تا در نوری سبز فام بمانند و زندگی کنند . کجاست …
Read More »سمفونی آزادی / سید رضا سید دانش
همای گیلان:شبِ سیاه،شبِ سنگین،شبِ گناه،شبِ خونین،چون سنگواره ای از قرنها جور و ستم وبند وزندان،بر این سرزمین مقدس نشسته بود و شب پرستانِ قداره بند،بر پیکر بی جان عدالت و آزادی، تازیانه می زدند. شهر بندان بود و کوچه ها در قرقِ گزمه های سیاهِ مست،که شب شکن،سوار بر اسبِ …
Read More »سردارِ بی سر (میرزا کوچک خان)/سید رضا سید دانش
اختصاصی همای گیلان:نود وُ چهار پاییز از آن پاییزِ سرد وُ سربی گذشت . از آن خزانِ گُل سوزی که در هیأتِ زمستان آمده بود . که دوره ، دوره ی یخ بندانِ آزادی وُ آرمان خواهی وُ ایمان داشتن به حق وُ عدالت وُ عشق به مردمانِ زحمتکش وُ …
Read More »