اختصاصی همای گیلان: ?نزدیک خانه که شدم با زحمت به دور واطرافم نگاهی انداختم، نانوایی بسته بود، مغازه های دیگر نیز یک درمیان در حال جمع کردن بساط بودند.هوا سرد بود و افتاب در حال غروب کردن ،قطرات باران از روی چتر سرریز، همچون خلبانان کامی کازه سقوط می کردند به …
Read More »