چاپ مطلب چاپ مطلب

دو پرچم، یک ملت محمد پور خوش‌سعادت

دو پرچم، یک ملت

محمد پور خوش‌سعادت

در اوج دفاع مقدس ۱۲روزه و پسا اتش بس اول, موجی از خلاقیت‌های فرهنگی در کشور شکل گرفت؛ از آثار صوتی و تصویری تا شبکه های اجتماعی ، همه نشانی از تلاش جامعه برای بازخوانی هویت جمعی در تقابل با دشمن داشتند.

در میان این تولیدات، چهار نمونه برایم جالب تر از دیگران بود :

مداحی «بپا خیزید» از مهدی رسولی، با لحنی حماسی و بیدارگر؛قطعه‌ی «علاج» از محسن چاوشی، با مفاهیمی از شرافت و مقاومت؛ نوحه‌سرایی محمود کریمی با برداشتی نو از سرود ملی «ای ایران»؛ مداحی مصطفی راغب در یزد با محوریت وطن‌دوستی و ایران‌گرایی.

این آثار در قالبی ترکیبی از هنر و آیین مذهبی، تصویری تازه از حماسه ارائه دادند. حماسه‌ای که نه صرفاً دینی است، نه صرفاً ملی؛ بلکه زاده‌ی پیوند دو ریشه‌ی هویتیِ ایرانیان است: عاشورا و ایران‌زمین.

این تلاقی نشان‌دهنده‌ی گفتمانی موجود در فرهنگ معاصر ایران است؛ گفتمانی که تلاش می‌کند مذهب و ملیت را در یک افق مشترک تعریف کند.

در طول تاریخ، حماسه در ایران همواره نقشی محوری در شکل‌گیری هویت جمعی داشته است. از شاهنامه‌ی فردوسی تا عاشقانه‌ی نظامی، از داستان سیاوش و آرش گرفته تا پرواز روحانی منطق‌الطیر، همه در خدمت ساختن مفهومی از انسان شریف، وطن‌دوست، و فداکار بوده‌اند.

این حماسه ها نوعی انرژی فرهنگی و روانی است که در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان جریان دارد.

با ورود تشیع به ایران، این روح حماسی در قالبی تازه بروز کرد(عاشورا) حماسه‌ای که در آن، پیروزی نه در غلبه‌ی ظاهری، بلکه در ایستادگی و فداکاری تعریف می‌شود. از روضه‌ها و تعزیه‌ها، از متون دینی تا انقلاب و دفاع مقدس، این روایت عاشورایی به بخش جدایی‌ناپذیر هویت ایرانیان تبدیل شد.

در عرصه‌ی سیاست‌گذاری فرهنگی، یک پرسش اساسی وجود دارد: آیا می‌توان حماسه‌ی ملی و حماسه‌ی مذهبی را در یک افق فرهنگی به هم رساند؟

طی چهار دهه‌ی گذشته، تمرکز اصلی بر گسترش گفتمان عاشورا و مقاومت بوده است؛ با این حال، در این میان، اسطوره‌های ملی ایرانی از کوروش و آرش تا بابک و فردوسی یا به حاشیه رانده شدند یا با سوءظن مواجه گشتند. این تفکیک، اما با زندگی و احساس مردم ایران هم‌خوانی ندارد.

مردم ایران همان‌هایی هستند که هم در هیئت‌ها سینه می‌زنند، هم شاهنامه را با بغض و افتخار می‌خوانند. هم با حسین (ع) اشک می‌ریزند، هم سیاوش را از خویشان دیرین خود می‌دانند. این نه تناقض است و نه دوگانگی؛ بلکه ظرفیت کم‌نظیر فرهنگی این ملت برای هم‌زیستی ریشه‌های گوناگون هویتی است.

آثاری که اخیراً منتشر شدند، به‌روشنی از تمایل تاریخی و اجتماعی برای پیوند زدن این دو نوع حماسه حکایت دارند

این آثار، هر یک گواه آن‌اند که فرهنگ ایرانی نه می‌خواهد از عاشورا دل بکند و نه از ایران. اما همچنان برخی صداها تلاش دارند یکی را علیه دیگری تعریف کنند: یکی ایران‌دوستی را به ناسیونالیسم افراطی فرو می‌کاهد و دیگری عاشورا را در آیین‌های محدود می‌بیند. این هر دو رویکرد، آگاهانه یا ناآگاهانه، به تضعیف هویت ایرانی دامن می‌زنند.

امروز بیش از هر زمان، ایران به بازنگری در سیاست‌های فرهنگی خود نیاز دارد؛ نگاهی که در آن مذهب در دل فرهنگ ایرانی زنده باشد، و ایران‌دوستی در متن باورهای دینی معنا بگیرد. هویت فرهنگی نه با حذف، بلکه با ترکیب خلاقانه‌ی ریشه‌ها ساخته می‌شود.

در جهانی که بسیاری به دنبال مخدوش کردن چهره‌ی هویت ایرانی‌اند، حفظ و تقویت این هم‌افزایی حیاتی‌تر ازهمیشه است.آینده‌ی ایران به نسلی نیاز دارد که با آگاهی، افتخار، و الهام، این هویت مشترک را پاس دارد.

سپهبد شهید محمد باقری دریک رویداد تاریخی در تخت‌جمشید ایستاد و گفت: «ما آمده‌ایم از این مرز و بوم دفاع کنیم؛ هم با ایمان‌مان، هم با جان‌مان.» او زودتر از بسیاری فهمید که دو پرچم داریم، اما یک ملتیم

About مدیر خبر1

Check Also

از تمرین ذهنی حمله به تهران تا جهنم فومن محمد پورخوش‌سعادت

از تمرین ذهنی حمله به تهران تا جهنم فومن محمد پورخوش‌سعادت اواخر سال ۱۳۹۰، در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *