همای گیلان:باید شرایطی را ایجاد کنیم که افراد بطور طبیعی به جای اینکه در تهران زندگی کنند ترجیح دهند به مناطق رقیب تهران بروند.
برای مثال وقتی عسلویه ساخته شد، بسیاری از مهندسان ساکن شهر تهران تا زمانی که بازار سرمایهگذاری خارجی در عسلویه داغ بود، به آنجا مهاجرت میکردند و مثلاً سه هفته آنجا بودند و یک هفته برای دیدن خانواده به تهران میآمدند. در زمان حاضر نیز میتوان با ایجاد قطب رقیب جمعیت تهران را کنترل کرد. یعنی مشکلات تهران را با توسعهیافتگی در دیگر نقاط کشور است که میتوان تعدیل کرد. علاج مشکل حال حاضر تهران در توسعهیافتگی سایر نقاط کشور نهفته است و هر طرح دیگری بدون توجه به این نکته، درمانی را برای تهران در پی نخواهد داشت. من در کمیسیون به نمایندگان محترم گفتم که دولت را موظف به انتقال نکنید. دولت را موظف به امکانسنجی و بررسی کنید. دولت میتواند بررسی و امکانسنجی کند که آیا ممکن است چنین طرحی را اجرایی کرد یا خیر. در کنار آن هم میتوان شورایی تشکیل داد تا این طرح در قالب آن بررسی شود. خوشبختانه این موضوع محقق شده و امکان اجرایی شدن این طرح در حال بررسی است. ضمن اینکه همه مشکلات تمرکز تهران به دلیل پایتخت بودن آن نیست. حال وقتی که از یکسو شرایط ویژهای در حوزه اشتغال و شرایط خاص اقتصادی هم دارید و از سوی دیگر در کلانشهری نظیر تهران، امکاناتی مانند اشتغال و خدمات وجود دارد، همین امر فرصتی را ایجاد میکند که مهاجرپذیری را افزایش میدهد. البته همه افرادی که به این محدوده میآیند نمیتوانند در درون شهر زندگی کنند؛ پس حوزه نفوذ تهران افزایش مییابد، یعنی افرادی هستند که مثلاً ممکن است خانهشان در هشتگرد باشد، ولی روزانه برای کار به تهران میآیند. راهحل این موضوع هم نکتهای است که به آن اشاره کردم. یعنی سرمایهگذاری در سایر کلانشهرها و ایجاد قطبهای رقیب برای تهران. علاوه بر این میتوان برای زندگی در سایر شهرها مزیت ایجاد کرد. مثلاً اینکه زندگی در نقاط دیگر به نسبت تهران باید ارزانتر باشد. نمیگویم تهران را گرانتر کنیم. ولی نقاط دیگر را باید ارزانتر کنیم. مطالعات مجموعه شهری تهران به دنبال این بود که تهران را در یک گستره وسیع ۱۶ هزار کیلومترمربعی ببیند، در حال حاضر تهران حدود ۷۰۰ کیلومترمربع است ولی حوزه نفوذ آن تا کیلومترها گسترده است. اگر در شب عکس ماهوارهای از شهر تهران تهیه کنید همه نقاط اطراف کلانشهر تهران که چراغ روشن دارند و متراکم هستند، حوزه نفوذ تهران هستند که تقریباً از حوالی هشتگرد شروع میشود تا نزدیک فیروزکوه و از جنوب تا حسنآباد. با برنامهریزی میشود این کار را کرد؛ به شرطی که همه بردارها را همجهت کنیم، همه شهرداریهای مناطق باید توجیه شوند. مانند ارکستری میماند که هر کسی وظیفه خاصی را در زدنسازدارد و البته برای ما کار جمعی کردن خیلی سخت است و معمولاً در کار جمعی با همدیگر مشکل داریم. ولی قابل حل است. حداقلش این است که ما در قدم اول نباید پالس غلط بفرستیم. مثلاً یکی از ایرادهایی که به دولت برمیگردد بارگذاری ناشی از مسکن مهر است. ما در هیچ برنامهای نداشتیم (تا قبل از دخالت دولت در بارگذاری مسکن مهر در سال ۱۳۸۶) که در پردیس، پرند و هشتگرد تا ۶۰۰، ۷۰۰ هزار نفر جمعیت افزایش دهیم. حداکثر جمعیت بارگذاریشده در شهرهای جدید ما بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است. مثلاً در پرند فکر میکنم که ۱۲۰ هزار نفر بوده، پردیس و هشتگرد ۱۵۰ هزار نفر. بنابراین گمان میرود که کار مطالعاتی این موضوع هنوز انجام نگرفته است.