اختصاصی همای گیلان: کباب به اندازه یک وجب / در عهدمشروطه خواهی ایرانیان ،شیخ سلیم نامی بود که از برای تهییج مردمان می گفت :« اگر مشروطه بشود شما کباب می خورید به عرض یکوجب دست» ! خوب این سخنان را چه می توان دانست،نوعی تبلیغات پوپولیستی که در ان عهد انرا باید عوامانه گرفت. ایا پس از مشروطه و طی ۱۵ سال حاکمیت ان مردم کباب یک وجبی خوردند یا خون دل ناشی از جنگهای داخلی ،شیوع انواع بیماریها مانند وبا وطاعون ،و صد البته قحطی دردناک سال ۱۲۹۶، ودر نهایت همه اینها ظهور رضاخان؟!!!!
واژه پوپولیسم در بین مردم ایران واژه ای ناشناخته ای نیست،هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد موجب شد این لفظ مرتبا از سوی منتقدان وی تکرار شود.ولی سنجاق کردن احمدی نژاد به پوپولیسمموجب فهم این واژه مبهم شده است؟ ایا فقط جریانهای سیاسی محافظه کار و راست گرا متاثر از این واژه هستند یانه جریانات اصلاح طلب چپ هم بنوعی همپوشانی وهمراهی با پوپولیسم دارند؟ایا پوپولیسم برابر است با بری دانستن مردم از خطا یا دور زدن نهادهای رسمی حاکمیت به بهانه پیوند مستقیم با مردم و اگر چنین است ایراد ان چیست ؟ ایا پوپولیسم یعنی قول وقرار های زودگذر و موقت و اگر چنین است ایا مرام های سیاسی دیگر از این دوپینگ سیاسی استفاده نکرده اند؟
موضوع یادداشت زمستانه واسفندماهی من « پوپولیست » نیست ،ولی قصد انرا دارم نقد جدی درباره اصلاح طلبی و پیوند ان با این مرام نمایم.
اینکه اصلاح طلبان از پس پاسخدهی خوب فضای مجازی در انتخابات مجلس ، به این فضا انقدر امید ببندند که دیگر نهادهای مدنی جامعه مدنی مانند احزاب ،سندیکاها و یا حتی باشگاههای ورزشی به فراموشی سپرده شود ،این خود نه پیشرونده است نه تداوم گر برای یک تغییر بنیادین انطور که مطالبه این جناح است.
فضای مجازی مثل حباب یا کف روی اب می ماند، یکباره فربه می شود،الارم می دهد و غوغا می کند،ویکباره فروکش می کند ودیگر اثری از تحول نخواهد نماند.
شما ببینید گروههایی ازمردم از پس حادثه دلخراش پلاسکو در فضای مجازی خواستار استعفای شهردار تهران می شوند ،ولی این جریان بسرعت وپس از مدتکوتاهی فروکش می کندوموضوع جدید دیگری مطرح می شود.یعنی هیچ حرکت مستمری در مطالبه خواهی دیده نمی شود.
در حالیکه تحول هم نیاز به فشارها ونهادهای اجتماعی دارد وهم به اراده حاکمیتی،یعنی تغییر باید همراه ثبات باشد.ولی متاسفانه ما شاهد ان هستیم جریاناتی از اصلاح طلبان در حال به دام افتادن در نوعی سیاست پوپولیستی مجازی شده و از نخبه گان و ساختار قدرت فاصله می گیرند.چالشی که در انتخابات ریاست مجلس دهم ورقابت اقای عارف بعنوان نماد اصلاح طلبی در ان انتخابات با اقای لاریجانی بعنوان نماینده اصولگرایان محافظه کار (حتی بطور بصورت مقطعی) بخوبی خود را نشان داد.
توسعه اجتماعی نیازمند ریاضت کشیدن وتلاش است ونمی شود طبقات اجتماعی را حجیم وتوده ای کرده و یا ذره ای نمود و یا انها را به جان هم انداخت و این قطعا مسیرپیشرفت ان جامعه را سد خواهد کرد.
حالا این اتمیزه کردن جامعه وراه انداختن جنگ طبقاتی می تواند با ایدیولوژی عدالتخواهی مطرح شود ( انطور که در دوره احمدی نژاد شاهد ان بودیم که طبقه متوسط شهری عملا نادیده گرفته شد.)ویا نه به بهانه اصلاح طلبی به جنگ مابیننخبه گان وروشنفکران طبقه متوسط شهری با تودهعوام حاشیه نشین یا همان طبقه « مستضعفین » منجر گردد.
ولی پوپولیسم میل شدیدی به همگون کردن طبقات وگروههای مختلف مردم دارد .پوپولیست مردم را یک توده هم جنس در نظر گرفته وانها رامقابل طبقه نخبگان قرار می دهدو این زمانی اتفاق می افتد که نخبگان اشتباهاتی کرده اند، این را در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۸۴ و ۸۸ دیدیم که محمود احمدی نژاد با قرار دادن مرحوم ایت اله هاشمی رفسنجانی بعنوان نماینده نظم موجود ، انرا به چالش کشیده و ارای طبقات حاشیه نشین را بخود جلب کرد ،گروههایی که روشنفکران و اصلاح طلبان اهمیت چندانی به انها نداده و حتی با ترویج تفکر اقتصادی بازار ازاد به تقابل(هر چند نه بصورت مستقیم و وعامدانه) باانها برخواسته بودند.
ولی این شامل محمود احمدی نژاد نیست ،رقبای اصلاح طلب اوکه عموما زبان جامعه در خارج از ایران وحتی داخل ایران محسوب می شوند با سنجاق کردن احمدی نژاد به پوپولیسم از اوابژه نفرتی ساخته و عملا هر جا که اوبرندهانتخابات شد بر طبل اعتراض کوبیدند .در حقیقت جریاناتی از اصلاح طلبانهر کجا که پیروز میداننبودهاند مدعی تقلب شده ویا انرا ناشی از ارای طبقات کم سواد وروستانشین جامعه دانسته اند.
شاید از خودتان بپرسید چرا من چنین بی پروا بعضی سیاست های اصلاح طلبان را در یک همسویی با پوپولیست قرار داده ام.من معتقدم اصلاح طلبی که خود نیز از ان برخواسته ام نیازمند یک نقد جدید
درون گروهی است ،از طرف دیگر دامنه رابطه ونفوذ انها درساختار قدرت پس از مرگ ایت اله
نیز کم رنگ شده( یا حداقل تحلیل ها حاکی براینست) و حالا پرداختن به فضای مجازی هیچ مشکلی را از انها حل نخواهد کرد.ما در جهانی زندگی می کنیم که گاها استثناها تبدیل به قایده شده و یا بالعکس قایده ها تبدیل به استثنا می شوند.فضای مجازی نیز یک استثنا بوده که البته اصلاح طلبان انرا به قایده تبدیل نمودند، یعنی توانستند بخوبی از ان بعنوان یک ابزار کنش گری سود ببرند،ولی این استثنا در برهه کنونی پس از ایت اله بکار انها نخواهد امد.اصلاح طلبان باید از برخورد گزینشی یا یکدست با طبقات مردم خودداری کرده و به بخش هایی از جامعه که احمدی نژاد انها را نمایندگی می کرده است نیز توجه نشان دهند.
اینکه پیروزی در انتخابات یعنی نمایندگی داشتن از همه ملت ،حرف درستی نیست،بلکه این پیروزی را تنها می توان ابزار توسعه همه جانبه نمود ،نه ساختن یک هژمونی ویا سلطه گری بر تمامی طبقات مختلف اجتماع.
پایان دفتر دوم♦️
علی دادخواه ، تحلیل گر سیاسی وصنفی
۴ اسفند ماه ۱۳۹۵