اختصاصی همای گیلان، فوتبال بیش از اینکه یک ورزش باشد، یک نمایش است. کادر یک باشگاه، از مدیر تا بازیکن و کارمند، در راه یک هدف میکوشند و آن مهیا کردن بستر و لوازم دقیق و درست، برای اجرای نمایش نهایی است. نمایشی که نام آن را مسابقه میگذارند. و کدام نمایش است که بدون تماشاچی، موجب پیشرفت و تعالی سازندگانش باشد؟
هواداران یک باشگاه، تماشاچیان نمایش نهایی آن باشگاهند. آنها هزینه میکنند، مادی و معنوی، تا هربار، راضی تر از قبل، صحنه اجرای تیمشان را ترک کنند. هر تیم، به نسبت بضاعت و توانایی خود. تماشاچی، قبل از توجه به نحوه اجرا و کیفیت عملکرد مجریان، احترام میخواهد. و این احترام را در شیوه ارائه نمایش کشف میکند. و درک میکند که بازیگران نمایش، تا کجا برای رضایت او بنیه میگذارند. احترام که ببیند، بر ضعفهای احتمالی هم چشم خواهد پوشید و با ابزار حمایت، میکوشد تا سازندگان اثر را به تعالی برساند. اینگونه است که برای یک باشگاه مولد و ریشه دار، تماشاچی میشود همه چیز. و این رابطه دوطرفه، هر دو سمت داستان را رشد خواهد داد.
باشگاه داماش گیلان، امشب و در فینال جام حذفی ایران، با ابراز تعهد و پافشاری بر حقوق هواداران انگشت شمارش، کاری کرد که حتی شگفتی رسیدنش به دیدار پایانی را هم تحت تاثیر قرار داد. ادای حق مسلم هواداری که با تحمل رنج سفر طولانی، از یک سوی کشور به سویی دیگر، سهم و وظیفه خود را در جذابیت نمایش پیش رو، بطور کامل پرداخته بود، جوابی بهتر از آنچه مدیران داماش کردند، به خود نمیدید. داماش باخت و قهرمان نشد. اتفاقی که با توجه به فاصله دو تیم، محتمل بود. اما هیچکس فراموش نخواهد کرد که در شامگاه ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، آنها قهرمانان واقعی تعهد به هوادار و اصول بی تنازل باشگاهداری خصوصی بودند و برنده مطلق رخدادهای شب فینال، کسی نبود بجز اسماعیل حاجی پور. راهی که داماش گشود، میتواند الگویی برای همه کسانی باشد که در آشفته بازار باشگاهداری در ایران، به حقوق واقعی خود و هوادارانشان واقفند و از گرفتن آن حقوق، ذره ای کوتاه نمی آیند.