اختصاصی همای گیلان: مثنی بن حارث شیبانی در اواخر دوران ساسانی در رأس یکی از دستههای مربوط به قبایل بکر بن وائل قرار داشت. در دوران پایانی سلسلهٔ ساسانی زمانی که ضعف و انحطاط قدرت مرکزی در ایران آشکار شد مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه که او نیز سر دستهٔ یکی از قبیلههای بکر بن وائل بود، کسانی را گرد خود درآوردند و در سرزمینهای مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند.
داستان جنگ و گریزهای مثنی بن حارثه شیبانی در کتاب اخبار الطوال دینوری به تفصیل آمدهاست.
مثنی از ناحیهٔ حیره به غارت و چپاول میپرداخت و سوید بن قطبه از ناحیهٔ ابله آنها به دهقانان حمله میکردند و آنچه میتوانستند به غارت میبردند و چون آنها را دنبال میکردند به داخل صحرا میگریختند و در آنجا کسی آنها را تعقیب نمیکرد.
کاری که مثنی بدان دست زد و به سبب آن هم آشفتگی وضع دولت ایران نمودار گردید و هم او نام و شهرتی کسب کرد، حمله به بازار سالیانهای در منطقهای که امروزه بغداد قرار دارد و در نزدیکی تیسفون پایتخت ایران بود. در این ایام که مثنی در روستاهای مرزی و داخلهٔ ایران به تاخت و تاز و قتل و غارت میپرداخت، مصادف بود با موسم برپائی بازار سالیانهٔ آنجا، مثنی پس از غافلگیر کردن مردمی که سرگرم داد و ستد بودند به ناگاه با سواران خود به بازار حمله برد و شمشیر در میان آنها نهاد.
مردم که غافلگیر شده بودند، از ترس جان، مال و خواستهٔ خود را رها کرده گریختند. مثنی برای این که بتواند با شتاب بگریزد به سوارانش دستور داد که تنها به حمل زر و سیم و آن مقدار از کالاهای گرانبها که بتوانند بر پشت اسبان خود حمل کنند، بپردازند. سپس با شتاب از آنجا گریختند و در حین گریز همچنان از تعقیب محافظان و مرزداران ایران در بیم و هراس بودند تا آنگاه که به رود سیلحین رسیدند و کسی را در تعقیب خویش نیافتند.
مقارن پایان جنگ های رده مثنی اسلام آورد و بدینگونه خود را به مسلمین باز بست تا تقریباً تمام عرب را پشت سر خویش داشته باشد.
مثنی پس از اینکه دریافت هیچ حرکتی از سوی محافظان و مرزداران ایران برای تعقیب آنان مشاهده نمیشود، خود را به مدینه رسانید و به دیدن خلیفهٔ وقت ابوبکر رفته، خرابی اوضاع ایران را برای خلیفه باز نمود و او را به جنگ با ایران تشویق کرد. ابوبکر بیآنکه برای جنگ با ایران آمادگی یا نقشهٔ روشنی داشته باشد، او را در جنگ رخصت داد و در دنبال او خالد بن ولید را روانه کرد و به مثنی نوشت که در برخورد با ایرانیان از خالد فرمانبرداری کند.
بنا به روایتی ابوبکر به خواست او که فرستادن گروهی همراه با او برای حمله به روستاهای ایران بود، توجهی نکرد و دستور داد که او خود را در اختیار خالد بن ولید که در دنبالهٔ جنگ های رده اکنون در آبادیهای مرزی ایران به تاخت و تاز مشغول بود، بگذارد.
ولی چون در همان ایام ابوبکر فوت کرد و عمر به جای او به خلافت نشست، تلقینات مثنی در این خلیفه زمینهای مساعد یافت و چنانکه از سیر حوادث بر میآید تلقینات وی در تحریک آن خلیفه به حمله به ایران اثر کلی داشتهاست.
مثنی بن حارث شیبانی از زخمی که در جنگ پل در برابر با بهمن جادویه برداشته بود، کشته شد.
(زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر)
سلام و درود بر استاد عزیز
واقعا جالب بود
درود بر شما استاد عزیز
با سلام.
استاد عزیز و پرتلاش،مطلب بسیار عالی و مفید بود.بی صبرانه منتظر درخشش دوباره شما هستم.
سلام
جالب بود
درود استاد عزیزم مطالبتون عالیه
باسلام براستادگرانقدر.بازهم مثل قبل جالب بود.خسته نباشی