اختصاصی همای گیلان: محافظه کاران میانه رو مطمینا به مرحوم ایت اله اکبرهاشمی رفسنجانی نزدیک و نزدیک تر می شدند.ولی ناگزیر از انند که میان ایده الیسم و واقع بینی پراگماتیسمی دست به انتخاب بزنند.
جناح اصولگرای ایرانی یا انچه که تحت عنوان «محافظه کاران » قلمداد می شود پس از انتخابات ریاست جمهوری خردادماه ۹۲ و انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفندماه ۹۴ متحمل شکست سختی گردید که بعضی انرا شکست فرهنگی و اجتماعی تاریخی انها قلمداد می کنند.
زیرا در هر کجای دنیا اگر حزب یا گروهی نتواند ۷۰٪ اعضای خود را به مجلس بفرستد ان گروه یاجناح یا حزب دچار بحران عدم اعتبار خواهد شد.
ولی براستی جناح اصول گرای ایرانی هم اکنون در چه وضعیتی قرار دارد ؟ایا «جمنا »تشکیلاتی منسجم و برخواسته از اراده همه اصولگرایان است؟
ایا این شکست ها نقطه عطف ان جناح برای تغییرات اساسی در روش گفتمان و کنش گری سیاسی خواهد شد؟
ایا اصولگرایان با تعدد اتاق های فکر و طیف های مختلف می تواند به تحلیل واحدی برای تغییر برسند؟ و اصولا انها را بر چه اساسی می توان دسته بندی کرد؟
همانطور که جناح اصلاح طلب ایرانی یا چپ های تحولخواه با نمونه های جهانی خود متفاوت هستند، محافظه کاران سنتی ایران نیز چندان نزدیکی با نمونه های جهانی ندارند.همه جای دنیا محافظه کاران خواستار نزدیکی به غرب وامریکا ، اقتصاد بازار ازاد وادام اسمیتی هستند،ولی در ایران اصولگرایان خواستار اقتصاد دولتی هستند و سرسازگاری با غرب وبخصوص امریکا را ندارند ،گرچه طیف های مختلف انها در این مواضع کمی مختلف هستند، ولی طیف تندرو موسوم به « جبهه پایداری» در این مواضع پیش رو بوده و رادیکال تر به حساب می ایند.ولی همانند نمونه های جهانی خود ، از گسترش اصناف و حقوق کارگران ،کشاورزان یا دانشجویان وکلا چندان حمایت نمی کنند، با ازادی اندیشه، شعر نو و هنر اوانگارد خیلی میانه ای ندارند،به شدت مخالف روابط میان زن ومرد بیرون از خانواده هستند،و بشدت با سقط جنین ،خانواده تک نفره وطلاق ….مخالفت می ورزند.
و بطور کلی از نظر فهم الهیات دینی ومذهبی هم تمامی طیف های اصولگرا در یک رده قرار نمی گیرند.
بطور مثال جبهه پایداری با اتخاذ مواضع رادیکال در مورد عدم رسمیت بخشیدن به حقوق مردم وحق انتخاب انها بیرون از این طیف ها قرار می گیرد ،ولی گروه های طرفدار نظر ایت اله صالحی نجف ابادی و یا مرحوم ایت اله منتظری در مورد «تیو دمرکراسی » یا « مردم سالاری دینی » یا « خدا _ مردم سالاری» هم در مقابل جبهه پایداری مواضع متفاوت تری اتخاذ کرده ومردم را نماینده خدا می دانند و معتقد هستند فقیه مشروعیت خود را از مردم می گیرد.
ولی از این نوع قرایت دینی _ سیاسی، افرادی مانند شیخ محمد سروش محلاتی از جناح راست ایت اله منتظری شعب معتدل تری از اصولگرایی ایجاد کرده و از دل این تفکر افرادی مانند علی مطهری یا علی لاریحانی بیرون امده اند که با اسلاف اصولگرای خود در بسیاری از مواضع متفاوتند.
این یادداشت مختصر نمی تواند تمامی این شاخه ها را بررسی وبه تفاوت های انها بپردازد.و از طرفی بنده سعی ام بر انست که در این مختصر به انتخابات پیش روی نیز بپردازم.
انچه از شنیده ها بر می اید اصولگرایان به حسن روحانی پیشنهاد ریاست مجمع تشخیص را داده اند تا از انتخابات کناره گیری کند.
انچه مسلم است این پیشنهاد و یا مواردی شبیه ان و البته فشارهای تبلیغاتی علیه روحانی، از دلهره ای حکایت دارد که ایشان از نتیجه انتخابات دارند.
در اینجا لازم است به تاکتیک های دیگران محافظه کاران در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اشاره ای کنم.
یکی دیگر از این ترفندها ناامید کردن مردم از مشارکت در انتخابات و تکرار پروژه سال ۸۴ برای دو مرحله کردن انتخابات است.
۸۸ هراسی که در نهادهای انقلابی و حاکمیتی براه خواهد افتاد،یکی دیگر از پروژه هاست.تا از این راه گروههای زیرمجموعه را یکدست نمایند.
و این در حالی است که « جمنا» بهیچ وجه در بین گروههای نخبه جامعه و طبقه متوسط شهری عضو گیری نداشته و حتی رییس ستادهای انرا در شهرستانها درجه داران بازنشسته نظامی تشکیل می دهند که تمام سعی خود را در جلب مشارکت پایگاههای سنتی می نمایند.
به بحث ابتدایی خودمان که برسیم ،نقش لاریجانی ها در تقویت این تفاوت ها و البته فقدان شیخونیت در جناح اصولگرا نیز چالش دیگران محافظه کاران است.
علی رغم تمامی تلاش های اصولگرایان برای تقویت و برجسته کردن تشکیلات سیاسی« جمنا» این تشکیلات عملا از فقر ایده و گفتمان رنج برده و با حذف اقای جلیلی و خروج موتلفه اسلامی و البته ناخرسندی اقای قالیباف انتظارمی رود بزودی تشتتی بارز در بین کاندیداها را شاهد باشیم و قالیباف از انتخابات کناره گیری نکند و نقش کاندید سایه را نپذیرد، بخصوص انکه در رای گیری شورای جمنا ارای او تفاوت مینیمال با ایت اله رییسی داشته است.
به عبارت دیگر از تبلیغات رسانه ای اصولگرایان اگر فاکتور بگیریم ،تنها به تشکیلات نامنسجم ،بشدت متفرق و البته فاقد گفتمان می رسیم که سعی دارد خود را یکدست نشان دهد.و البته نماینده حاکمیت.که البته اینهم اشتباه دیگری است، چون در صورتیکه ایت اله رییسی کاندیدای سفارشی تلقی گردد ،با توجه به جو موجود بیم ان می رود دوم خرداد دیگری تکرار شود و ارای روحانی بشدت افزایش یابد.در صورتیکه ابدا اقای رییسی نماینده حاکمیت نبوده و حتی بر سر تایید صلاحیت او نیز در شورای نگهبان حرف وحدیث های زیادی وجود دارد.♦️
ادامه دارد…
/علی دادخواه