چاپ مطلب چاپ مطلب

نمادپردازی در “منطق الطیر عطار”/ مریم احمدی ماچیانی

اختصاصی همای گیلان: تعریف نماد: نماد یا سمبل یکی از انواع صورخیال شاعرانه است که به دلیل اینکه مفاهیم و طریفت معنایی گسترده ای دارد در مرتبه ای بالاتر از استعاره قرار می گیرد.یعنی در نماد علاوه بر معنی حقیقی خودش یک یا چند معنی غیر حقیقی(مجازی) را بر عهده می گیرد
عطار در منطق الطیر قبل از اینکه به داستان اصلی خود یعنی سیمرغ و پرندگان مسافر برسد یک روش خاصی را دربکاربردن از نماد استفاده می کند.او در این قسمت که ابیات۶۸۰_۶۱۶در برمی گیرد یک ساختار واحد را پی ریزی کرده است ونمادهای خود را در قالب بیت ها بیان می کند که در واقع این ابیات مقدمه ای برای ورود به داستان اصلی است که خواننده را با موضوع اصلی و تم آشنا می کند.

photo_2016-07-01_11-57-43
منطق الطیر در واقع توصیفی است از سفرمرغان به سوی “سیمرغ”و ماجراهایی که در این راه برای ایشان اتفاق می افتد و دشواری های راه آن ها و حتی انصراف بعضی از آن ها و هلاک شدن گروهی و سرانجام رسیدن “سی مرغ” از آن جمع انبوه به زیارت “سیمرغ”
در این منظومه لطیف ترین بیان ممکن از رابطه حق و خلق و دشواری های راه سلوک بیان شده است
عطار در منطق الطیر با سیزده پرنده گفتگو می کند و هر گفتگوی او با پرنده در پنج بیت بیان می شود که در هر بیت آن یک نوع ساختار سه جزءی وجود دارد یعنی در این ابیات یک پرنده ،یک پیامبر ویک شخصیت منفی (ضدقهرمان) دیده می شود

درواقع پرنده در سه معنای:(طیر،سالک وروح) پیامبر در مفهوم:( نبی،ولی خداو پیر) و شخصیت منفی:( قاموسی واژه،نفس و جسم)به کار رفته است
پرنده سالکی است که برای رسیدن به حقیقت سفری را شروع می کند ودر این سفر پیامبر نقش راهنما و هادی رابرعهده دارد و شخصیت منفی هم اورا از این سفر باز می دارد که این شخصیت منفی در همه ی داستان ها وجود دارد و جلوی قهرمان را می گیرد تا به هدف خودش نرسد
اما عطار از این ساختار ویژه ۱۳بار استفاده کرده است و به این نتیجه می رسیم که آفرینش چنین شیوه و روشی اتفاقی نبوده است و خودشاعر از پیش یک طرحی برای آن داشته است
اکنون چند بخش ازگفتگوهای پرندگان رابیان می کنیم و معانی چندگانه آن را مطرح می کنیم:

مرحبا ای هدهد هادی شده درحقیقت پیک هروادی شده
ای به سرحد سبا سیرتو خوش با سلیمان منطق الطیر توخوش
صاحب سر سلیمان آمدی ازتفاخر تاجور زان آمدی
دیورا دربند وزندان بازدار تا سلیمان را تو باشی رازدار
دیو راوقتی که در زندان کنی با سلیمان قصد شادروان کنی

۱.هدهد:به معنی پرنده موسوم به شانه به سر-.سالک-.روح
۲.سلیمان:پیامبر بنی اسرایل-ولی خدا-پیر
۳.دیو:موجود افسانه ای-نفس انسان است که سالک آن را باید در بند کند-جسم

مرحبا ای خوش تذرو دوربین چشمه دل غرق بحر نور بین
ای میان چاه ظلمت مانده مبتلای حبس تهمت مانده
خویش را زین چاه ظلمانی برآر سر ز اوج عرش رحمانی برآر
همچو یوسف بگذر از زندان وچاه تا شوی درمصر عزت پادشاه
گرچنین ملکی مسلم آیدت یوسف صدیق همدم آیدت

۱.تذرو:قرقاول-سالک-روح
۲.یوسف: فرزند یعقوب-ولی خدا-پیر
۳.چاه:معنی واقعی واژه-نفس-جسم(دنیا)

مرحبا ای طوطی طوبی نشین حله در پوشیده طوقی آتشین
طوق آتش از برای دوزخی ست حله از بهر بهشتی و سخی ست
چون خلیل آن کس که از نمرود رست
خوش تواندکرد برآتش نشست
سر بزن نمرود را همچون قلم چون خلیل الله در آتش نه قدم
چون شدی از وحشت نمرود پاک حله پوش، از آتشین طوقت چه باک

۱.طوطی:پرنده مشهوروسخنگو-سالک -روح
۲.خلیل:ابراهیم جد اعلای بنی اسراییل-ولی خدا-پیر
۳.نمرود:پادشاه بابل درعصر ابراهیم-نفس-شیطان

خه خه ای طاووس باغ هشت در سوختی از زخم مار هفت سر
صحبت این مار در خونت فکند وز بهشت عدن بیرونت فکند
برگرفتت سدره و طوبی ز راه کردت از سد طبیعت دل سیاه
تا نگردانی هلاک این مار را کی شوی شایسته این اسرار را
گرخلاصی باشدت زین مار زشت آدمت با خاص گیرد در بهشت

۱.طاووس:پرنده ای معروف-سالک-روح
۲.آدم:نخستین انسان ونخستین پیامبر-ولی خدا-پیر
۳.مار:خزنده ای معروف-نفس -شیطان

عطار در منطق الطیر به شکل های مختلف از نماد استفاده کرده است که هم در کلیت داستان دیده می شود هم در اجزای آن.در کلیت داستان پرندگان(سالکان)به رهبری هدهد(پیامبر،پیر) به سوی سیمرغ(ذات بی نشان احدیت)سفر می کنند این سفر با فنای سالکان همراه است و همزمان وصل شدن آن ها به حقیقت پایان می پذیرد

مریم احمدی ماچیانی

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …