اختصاصی همای گیلان: در سال ۱۳۳۲ هجری(۱۹۱۴ میلادی) در حالی که احمد شاه قاجار تازه تاجگذاری کرده بود و مجلس سوم به تازگی افتتاح و شروع به فعالیت نموده بود، جنگ جهانی اول شروع شد. در ماه ذی الحجه ۱۳۳۳ هجری، مستوفی الممالک نخست وزیر، بی طرفی ایران را در جنگ جهانی اول به گوش دنیا رساند. ولی روس ها و انگلیسی ها و آلمانی ها و عثمانی ها همچنان به فعالیت های نظامی خود در ایران ادامه دادند. نیروهای انگلیسی به خراسان و بلوچستان ریختند تا از عبور آلمانی ها و ترک ها به افغانستان و هند جلوگیری کنند و به اصطلاح «خط خاوری ایران» را به وجود آورند. بندر مایر و واسموس جاسوسان آلمانی نیز به ایالات جنوبی ایران نفوذ کردند و با مجهز کردن عده ای از قبایل جنوب، آنها را به جنگ با انگلیسی ها و روس ها تحریک کردند.
در اثنای جنگ جهانی اول، کمیته مقاومت ملی به ریاست سلیمان میرزا اسکندری، مساوات، سید حسن مدرس و میرزا صادق طباطبایی در قم تشکیل شد؛ اما هنگامی که روس ها آن شهر را اشغال کردند، اعضای کمیته به کرمانشاه گریختند و در آنجا دولت موقت ملی را به رهبری نظام السلطنه مافی تشکیل دادند. دولت موقت ملی با افسران سوئدی طرفدار آلمان در ژاندارمری، ارتباط برقرار کرد و با قبایل قشقایی و بلوچی که از آلمان ها سلاح دریافت می کردند، متحد شد تا از ولایات غربی ایران در برابر نیروهای روسیه و انگلیس دفاع کند. واکنش انگلیس در برابر این فعالیت ها، ارسال سلاح برای خمسه و بختیاری ها و اعراب تحت ریاست شیخ خزعل و تشکیل نیروی پلیس محلی به فرماندهی انگلیسی ها، با عنوان پلیس جنوب ایران بود. هدف انگلیسی ها در ظاهر از تشکیل پلیس جنوب ، حفظ راههای جنوب و لوله های نفت که در معرض تهدید طوایف قشقایی و سایر ایلات جنوب قرار داشت بود ولی در حقیقت انگلیسی ها قصد داشتند از عملیات یندرمایر و واسموس جاسوسان آلمانی که در نواحی جنوب فعالیت می کردند، جلوگیری کنند. وثوق الدوله نخست وزیر، پلیس جنوب را به رسمیت شناخت. انگلیسی ها در سال ۱۹۱۶ میلادی، کرمانشاه را تصرف و دولت موقت ملی را از بین بردند. صولت الدوله ایلخان قشقایی، نهضت جنوب را برای مبارزه با پلیس جنوب تشکیل داد. بعد از زد و خوردهایی بین دو طرف ، با پیوستن سردار احتشام برادر صولت الدوله به انگلیسی ها در کرمان و شکست دادن نیروهای صولت الدوله، نهضت جنوب از بین رفت.
میروشنیکف ، کتاب کوچکی با عنوان «ایران در جنگ جهانی اول» نوشته است.وی در این کتاب پس از اظهار تأسف از وضع نامطلوبی که در ارتباط با تاریخ ایران در جنگ جهانی اول وجود دارد، خاطرنشان میکند که دو دهه اولِ قرن بیستم برای ایران بسیار حیاتی بوده است. در همان سالها بود که ایران انقلاب مشروطه (۱۹۱۱- ۱۹۰۵) را به خود دید، و هچنین ایران بین روسیه تزاری و انگلیس تقسیم شد: ابتدا به موجب قرارداد ۱۹۰۷ انگلیس- روس، و سپس به موجب قرارداد سرّی ۱۹۱۵، و بالاخره تصرف کامل خاک ایران توسط انگلیس پس از انقلاب روسیه، و تبدیل آن به یک «نیمه مستعمره» پس از سال ۱۹۱۸. او اضافه میکند: «وقایع انقلاب ایران در تحقیقات عالمانه متعدد، گزارش شاهدان عینی، و مقالات مختلف توصیف شده است. درباره تاریخ ایرانِ پس از جنگ جهانی اول نیز مطالب فراوانی وجود دارد ولی درباره دوره میانی- یعنی تاریخ ایران در جنگ جهانی اول و تاثیرات جنگ بر این کشور- به اندازه کافی تحقیق نشده است.»
میروشنیکف وضع نامطلوبی را که در ارتباط با تاریخ ایران در جنگ جهانی اول وجود دارد اساساً تقصیر انگلیسیها میداند. او مینویسد: «تمایل به توجیه سیاستهای تجاوزکارانه انگلیس در خاورمیانه به بهانه دفاع از هند از سنتهای جا افتاده تاریخنگاری انگلیسی است و مثل هر سنّت دیگری در این کشور بسیار سفت و محکم است.» جنگ جهانی اول بیشک بزرگترین فاجعه طول تاریخ ایران بود، مصیبتی عظیم که نمونهاش در تاریخ این کشور کمتر یافت میشود. در طول این جنگ بزرگ، ایران اسفناکترین تراژدی طول تاریخش را به خود دید، و بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از جمعیتش به سبب قحطی و بیماری جان باختند. این فاجعه تماماً به دلیل اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس رخ داد، که متأسفانه مطلب زیادی درباره آن در دسترس نیست. ایران بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بود. اسناد وزارت امور خارجه آمریکا حکایت از آن دارد که بین ۱۰ تا ۱۳ میلیون ایرانی در طول جنگ بر اثر گرسنگی و بیماری جان باختند. ایران قربانیِ یکی از بزرگترین نسلکشیهای قرن بیستم شده بود. جنگ جهانی اول برای ایران یک فاجعه سیاسی نیز بود. در طول همین جنگ بود که ایران استقلالش را از دست داد، و عملاً به کشورنیمهمستعمره تبدیل شد.
در گزارشی که هیأت نمایندگی ایران به تاریخ ۶ دسامبر ۱۹۲۰ به مجمع عمومی اتحادیه ملل تسلیم کرد، آمده است: «در ابتدای جنگ ۱۹۱۸-۱۹۱۴، دولت ایران، که مشتاقانه خواهان ادامه سنتهای تاریخیاش بود، رسماً اعلام بیطرفی کرد. ولی برغم بیطرفیاش، در طول این بلیه جهانی به میدان تاخت و تاز قدرتها تبدیل شد. حاصلخیزترین ایالاتش در شمال و شمال شرق توسط قوای عثمانی و روس چپاول، تقسیم و به آشوب کشیده شد. ویرانیهای جنگ در سرتاسر خاک ایران از ماکو (در منتهیالیه شمالیِ ایالت آذربایجان) گرفته تا جنوبیترین نقطه کشور گسترده است. شهرها و قصباتْ غارت و به آتش کشیده شدند، و صدها هزار نفر ناچار برای همیشه از خانه و کاشانهشان رخت سفر بستند، و از گرسنگی و سرما، دور از موطن خود طعمه مرگ شدند. در تهران، شهری با ۵۰۰ هزار سکنه، قریب به ۹۰ هزار نفر از قحطی نان جان باختند؛ چرا که مهاجمان محورهای مواصلاتی اصلی را قطع کرده بودند. همه دولتهایی که در طول جنگ در ایران بر سر کار بودند با مشکلات کمرشکنی مواجه شدند که ناشی از نقض بیطرفی ایران بود. ایالات حاصلخیز ایران- نظیر مازندران، گیلان، آذربایجان، همدان و کرمانشاه- که غذای مردم را تأمین میکردند و ذرت، برنج و سایر غلات در آنها به وفور کشت میشد، به دلیل کمبود نیروی کار و نبود امنیت محصولی تولید نکردند. قحطی، این بلای خانمانسوز، بر بخش اعظمی از کشور حکمفرما بود و ویرانی و مرگ میگستراند.
بعد از جنگ جهانی اول، کنفرانس صلحی در پاریس در سال های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ میلادی تشکیل شد تا در مورد فاتحین و مغلوبین تصمیم گیری شود. ایران نیز هیاتی متشکل از محمد علی ذکا الملک فروغی، مشاورالممالک انصاری و فیروز میرزا نصرت الدوله به این کنفرانس اعزام کرد. از حضور ایران در جلسات رسمی این کنفرانس به دلیل مخالفت انگلیس، جلوگیری به عمل آمد؛ ولی ایران به طور غیر رسمی دعاوی خود را مطرح کرد. الغای کاپیتولاسیون قضایی، مسئله خسارت وارده به ایران با توجه به نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول، درخواست استرداد سرزمین هایی که دولت روسیه و انگلیس به زور از ایران گرفته بودند و لزوم حل مسائل سیاسی به ویژه مسئله استقلال و تمامیت ایران، از دعاوی ایران در کنفرانس صلح پاریس بود. در خصوص درخواست ایران مبنی بر الغای قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ میلادی، انگلستان به دلیل الغای کلیه ی قراردادهای روسیه، آن را پذیرفت ولی در مورد الغای کاپیتو لاسیون قضایی ، دول اروپایی مدعی شدند که چون محاکم ایران بر اساس قوانین شرع استوار گردیده و هنوز تشکیلات قضایی دوره مشروطه نضج کامل نگرفته و هنوز امنیت قضایی در ایران برقرار نشده است، دول مزبور این حق را همچنان برای خود حفظ خواهند کرد تا زمانی که شرایط برای تامین جانی و مالی اتباع آنان در ایران به وجود آید.
//علی غلامرضائی ، مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
سلام استاد ممنون از ارائه اطلاعات جالب تاریخی
سلام
خوشحالم که ناگفته های تاریخ ایران گفته می شود
ای کاش در خصوص خسارات جنگ جهانی اول برای ایران بیشتر کاوش انجام میگرفت
مثل همیشه عالی بود استادعزیز
سلام.بسیار جالب بود