اختصاصی همای گیلان، سرانجام دکتر یوسف زاده چابک با حکم وزیر بهداشت از سمت خود برکنار شده تا مدیری جوان و جراحی خوش نام جای او را بگیرد.شنیده ایم و چه بسیار شنیده ایم از بزرگان مان که ” ان شاله عاقبت به خیر شوی !” و همه کسانی که مانند بنده دهه سی زندگانی را به پایان می رسانند از پس تجربیات ریز ودرشت زندگی بتدریج به عمق و اهمیت این دعا پی می برند.خبر برکناری ریاست دانشگاه علومپزشکی گیلان ،در حالیکه ماترک او دلخوری دوستان ، ناامیدی خیرخواهان و انزوای نخبه گان بود برای من بسیار تاسف انگیز بود. روزگاری در جلسه ای که با ایشان داشتم ( مهرماه سال ۹۷) یکی از چالش ها و مشکلات مهم دانشگاه را در بعد رسانه و روابط عمومی به ایشان یادآوری کردم.و یادداشت هایی همدر این زمینه منتشر کردم .و علی رغم اینکه خود ایشان نیز به این ضعف اساسی صحه گذاشته و از عملکرد روابط عمومی خود ابراز نارضایتی می کرد ولی تمایلی برای ایجاد تغییر در این زمینه در ایشان مشاهده نکردیم.و عملا طوری شد که خدمات مدیران دانشگاه و پرسنل محترم هم دیده نشود و تندبادهای گاهگاه رسانه ای انواع هجمه ها را به دانشگاه وارد کند.در حالیکه یک روابط عمومی کاربلد و البته پرتلاش می تواند سازمانی را بسوی تعالی راهبری کند و چشم وگوش مدیران ارشد سازمان باشد و در تقویت دیدگاه راهبردی به ایشان کمک کند.ولی بقول یکی از مدیران ، دکتر یوسف زاده گاها به روابط بیش از کارآیی اهمیت می داد.و حاضر بود هزینه ناکارآمدی یک مدیری که به او علاقه داشت خود بپردازد.
نامه سه نماینده اصولگرای مجلس در گیلان و موضع گیری علنی شان در حمایت از دکتریوسف زاده این موضوع را بیش از هر زمانی برای ما روشنمی کند که دانشگاه تا چه حد عرصه تاخت و تازهای سیاسی بوده است.وقتی فردی را بعنوان ارشد ایشان منصوب می شود و از یک موسسه خصوصی و از محل درآمد دانشگاه دو حقوق جداگانه به وی داده می شود در حالیکه هرگز این فرد مدرک تحصیلی به دانشگاه ارائه نکرده و در مدرک کارشناسی ایشانهم شبهه وجود دارد و همین فرد زمینه راندن دوستان دلسوز و معاونین خوب دانشگاه را که دیگر نامی از آنان نمی برم فراهم می آورد باید تا آخر داستان را خواند وقتی سربند ماجرا به جاهای دیگری می رسد.در دیداری که با ایشان داشتم به اینکه دانشگاه عرصه تاخت و تاز سلیقه ای سیاسی خاص شود به ایشان تذکر دادم ولی وقتی نمایندگانی برای تبلیغات انتخاباتی خود هزینه ها را بر دانشگاه تحمیل می کنند دیگر چه حرفی برای گفتن است.
حالا یک مدیر جوانی بنام دکترارسلان سالاری به ریاست دانشگاه منصوب شده است( و بهتر است بگویم سرپرستی دانشگاه ) و این خود برای ما موجب افتخار و فرصتی برای تجدید روحیه و انگیزه است.مسلما دکترسالاری شخصیتی عملگرا و تکنوکرات دارد ونباید نگاه سیاسی را به ایشان و مجموعه تحت مدیریت ایشان تحمیل کرد. انتصاب مدیران و معاونین و یا عزل مدیران و معاونین از حدود وظایف و اختیارات ایشان است و مجموعه پرسنل زحمت کش دانشگاه دخالت های سیاسی جهت دار ( مربوط به یک جریان خاص ) را برای تحمیل نظرات خود به ایشان بدقت دنبال کرده و از مواضع دکتر سالاری حمایت خواهند کرد.مدیریت متمرکز ، ایده آل گرایی بی پشتوانه و سیاسی گری بی هدف فرصت های زیادی را از ما گرفته است و امیدوارم دکتر سالاری با تقویت روابط عمومی و بعد رسانه ای دانشگاه ، ایجاد ساختارهای جدید و مدیریت علمی و نخبه سالارانه هر چه زودتر آب رفته را به جوی بازگرداند که این را ما در توان ایشان می بینیم.برای دکتر یوسف زاده هم بالشخصه آرزوی توفیق و سلامتی دارم و امیدوارم در عرصه های دیگر موفق باشند.
به نظر من شما هیچ شناختی از دکتر سالاری ندارید ایشان با حمایت برخی از نمایندگان مجلس و برخی افراد در دادگستری استان گیلان تونستند دکتر یوسف زاده را تخریب کنند….از این به بعد دانشگاه محل تاخت تاز افراد غیر دانشگاهی و سیاسی خواهد بود.
دلیل انتخاب دکتر سالاری قبل از انتخابات مجلس هم مشخص است.
به نظر من شما هیچ شناختی از دکتر سالاری ندارید ایشان با حمایت برخی از نمایندگان مجلس و برخی افراد در دادگستری استان گیلان تونستند دکتر یوسف زاده را تخریب کنند….از این به بعد دانشگاه محل تاخت تاز افراد غیر دانشگاهی و سیاسی خواهد بود.
دلیل انتخاب دکتر سالاری قبل از انتخابات مجلس هم مشخص است.