مدیر خبر1 مهر 2, 1399مقالهدیدگاهها برای به کجا میرویم؟/محدثه نیک فلاح بسته هستند579 Views
اختصاصی همای گیلان:کنکور واژه ای ساده اما ترسناک برای دوران نوجوانی خیلی هاست ،واژه ای که تمام آرزوهای یک نوجوان به آن گره خورده است و بار سنگینی را بر دوش او می گذارد که این بار از فرط سنگینی نوجوان را به کام مرگ میکشد.
بار سنگینی که وقتی نوجوان بابلی نتوانست آن را به دوش بکشد، تیر خلاص را بر تمامی آرزوها و آینده و امید پدر مادرش شلیک می کند.
چه شد به اینجا رسیدیم،چه شد که از توانایی محوری به مدرک محوری رسیدیم، مدرکی که در گرو راهیابی به یک دانشگاه معتبر است.
اگر بنای کنکور بر علم آموزی بود،نیاز به صرفا رفتن به دانشگاه نبود.
وقتی به نوجوانی خود فکر می کنم، می گویم کاش فرهنگ توانایی استعداد را پایه سازی میکردند که بهترین اوقات زندگی خود را با کابوس های شبانه کنکور سر نکنیم که تهش بعد از چهار سال تحصیل در دانشگاه بگویم همین بود؟
آن همه تلاش نتیجه اش در خانه ماندن و در به در پی کار گشتن بود؟
مافیای کنکور بلای جان نوجوانانمان شده است، نوجوانانی که قرار بود امیدهای کشور عزیزمان باشند و حال به خاطر شکست در کنکور پر پر میشوند؛ کنکوری که زمینهافتخار خانواده به آن ها می شود.
آیا آن نوجوان توانایی دیگری ندارد که بتوان به آن افتخار کرد، آیا کنکور پایان زندگی است؟
آیا عادلانه است که کنکور بین دانش آموزان مدارس محروم و مدارس پیشرفته به طور یکسان برگزار شود؟
آیا نباید دانش آموزان سهمیه دار و کسانی که سهمیه ای ندارند، به طور جدا گانه آزمون دهند؟
آیا انصاف است با یک سنگ محک همه دانشآموزان را سنجید؟
باشد که راهی جز کنکور پیش روی فرزندانمان بگذاریم، فرزندانی که امید های پدر و مادر خود هستند ،کودکانی که تمام رویای خود را در گرو کنکور میبیند و وقتی به آن دست نمی یابند راهی جز مرگ پیش روی خود نمی بینند.
امید است که دیگر شاهده اخبار غمانگیزی از کنکور نباشیم.