اختصلصی همای گیلان/در هزارتوی درگیریهای ذهنی مردم این عصر، به خصوص در جوامع جهان چندم ، به هم ریختگی آنقدر فراوان است که شاید در همین آغاز ، گریبانگیر نوشتههای پیشرو نیز گردد. آنقدر که رنگ و لعاب وکیفیت تصویر برداری یک سریال دست هزارم آمریکای جنوبی در شبکههای ماهوارهای ، بدون اینکه سازندههای آن متحمل هیچ زحمتی بابت تکنیک ، شخصیت پردازی ، داستانسرایی و… شوند ، میلیونها بیننده کور(فاقد دیدگاه زیباشناختی آکادمیک) را جذب نموده ودر نهایت باعث پایین آمدن سطح سلیقه جامعه می گردند.
این موضوع خود جای بحث وبررسی فراوان داردکه در اینجا مجال آن نیست .
اشاره من به مسئله سریالها در اینجا، فقط جهت یادآوری تاثیرگذاری زیباییهای بصری، در جذب مخاطب بوده است. اینکه دکوپاژها طوری انتخاب ورنگ آمیزی میشوند که برخلاف سناریوی دم دستیشان ، با نظم و دقت در طراحی ، آنقدر چشم نواز است که بینندهی جهان سومی خسته وتشنه ی نوازش نظم،هارمونی ،ریتم ، توازن ورنگ را جذب خود مینماید.
یک صبح را تجسم کنید. ساعت زنگ می زند و از خواب میپرید ، با عجله لباس می پوشید که به وقت سر کارتان حاضر شوید، قطعی آب شهر، اشغالی تلفن تاکسی بیسیم ،خرابی آسانسور و وضعیت ترافیک شهری اجتناب ناپذیر ودر کل شرایطی نابسامان است. حال با تمام این موارد که میتواند تنها مختص شهر وکشور ما هم نباشد، بیسلیقگیهای موجود در طراحی المانهای شهری وسازهها را نیز اضافه که میکنیم، در نهایت جز خستگی و برآشفتگی ذهنی در پایان روز چیزی باقی نمیماند.
پیشنهاد میکنم کمی به عقب برگردیم، به دهههای قبل ، به زمانهایی که طراحی نمای سازههای شهری تفکر، شخصیت و حرفی برای گفتن داشتند. حالا چه خوب و چه بد، چه سیاسی وچه استعمارگرانه.
به چله خانه می رویم وخانه ی تالاری ، به هتل اردیبهشت ،عمارت جلوه ،،خانه ی مقیمی ها،خانه طارمسری ها، خانه ابریشمی ،مدرسه ی فروغ ، دبیرستان شاهپور و … . به همان زمان هایی که شیارهای گچ و سیمانبریها ، نقش درها ، پنجرهها ، طاقها ، طاقچهها و باغچهها ، رنگ درب و پنجره و دیوارها ، گلدانها ، گیاهان وکاشیها و … شیار به شیار وطرح به طرح دارای توجیه وتفکر بودند . جابجایی هر کدام از عناصر و جزییات باعث به هم ریختگی بصری کل اثر میشده واضافه بر این انتخابها نیز بسیار با دقت و در نهایت کاربردی بوده است .
به عنوان نمونه درب ها .پنجره ها و قسمت تحتانی دیوارها به رنگ آبی سلطنتی رنگ آمیزی می شده که به همراه استفاده از گلدانها ی شمعدانی به غیر از چشم نوازی ، از ورود خزندگان وحشرات به داخل منزل جلوگیری میکرده، همین استفاده تجربی از بازدارنده های ارگانیک نیز در جای خود بسیار جالب وحایز اهمیت می باشد . باید به این نکته توجه داشت که همواره در طراحی المانها وسازههای شهری توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی از مهمترین عوامل است.
اما متاسفانه امروزه نگاه غیر کارشناسانه و همچنین خست در پرداخت دستمزد برای طراحی ، بالا رفتن کاذب قیمت مصالح وبه دنبال آن قیمت مسکن ، سازندههای فزونخواه را به سوی استفاده از ارزانترین مواد اولیه بدون نگاه کارشناسانه هنرمند طراح ، طراحی اصولی و در مجموع دید زیبا شناسانه در ساخت نمای ساختمانها نموده است .
متعاقب آن نمای اکثر خیابانها وکوچههای شهر را بصورت ملقمه ای از ورق های فلزی ، شیشه و سرامیک در آورده اند. نماهایی که با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی جای هیچ توجیهی برای استفاده در شهر و استان ما ندارند ، استفاده بیرویه از شیشه بندهای رفلکس و بام مسطح بجای سقف های شیب دار از این جمله اند .
وقتی از بعضی کوچه های شهر عبور میکنیم چیزی که از مقابل دیدگانمان میگذرد بیشتر به نمایشگاهی کانسپتچوال شباهت دارد . آمیزهای از ساختمانهای کوتاه و بلند ، نماههای تخت و مسطح با برشهای اریب و … که چیدمان آنها بسیار بیسلیقه، نا موزون و بدون اصالت است و سخت دلگیر .
دیگر از درختان کهنسال خیابان های شهرمان (که چه به بهانه ی غیربومی بودن و یا طرح مضحک احداث خط بی –آر- تی در رشت ریشه کن می شوند) خبری نیست ، گل بوته وپرنده ها در طاقیهای سیمانبری نمای ساختمانها مانند گذشته جایی ندارند و کفترهای چاهی را به خود نمیخوانند (نگاهی به نمای ساختمان های قدیمی واقع در خیابان امام) دیگر خبری از کنگرهها حلب کاریها ، سفال و ارسیها نیست .
لذت بهار خواب و بوی محبوبه شب و یاس در سحر تابستان را تجربه نمیکنیم . حالا دیگر قسمت بالایی خانه تالاری تبدیل به مخروبه ای شده و پایین آن با بی سلیقگی به مغازههایی با نمای بیربط به سبک مدرن .
ساختمانهای دور میدان شهرداری تخریب یا تغییر کاربری داده وتغییر شکل یافتهاند . نمای زیبای ساختمان آذربانی علاوه بر عدم رسیدگی با بنر تبلیغاتی بسیار بزرگی استتار شده که کل نمای ساختمان را پوشانده است وگویی هیچ کس اعتراضی ندارد . مسجد های خواهر امام و آقا سید عباس هم به اصطلاح بازسازی شدهاند ، اما دریغ از خرج ذرهای سلیقه در مرمت و کمی کوشش در حفظ فضا و انرژی فروانی که در این دست اماکن مذهبی در غلیان است . در طی این سالها چیزی به زیبایی شهرمان( جز تعداد انگشت شمار) افزوده نشده ، بلکه هر روز داشتههایمان را نیز بابی توجهی مسئولین امر و بی اطلاعی خودمان از دست می دهیم . طراحینماهای خارجی وداخلی ساختمان های شهرمان باید پناهگاه و آغوشی گشوده باشد برایمان تا خستگی حاصل از روز مرگیها را به آن بسپاریم ودریغ، نه از چشمنوازی نماها اثری به جاست و نه از بهار خواب وعطریاس. در این میانه مدام گله میکنیم از چرخ دوار، فلک ستمگر وکم شدن انسانیت . گیج و تنها در چهار دیواری های بی هنرمان می خزیم و گلهای مصنوعی در کنارمان جا خوش کرده اند ، گویی مدام منتظریم که شاید روزی جوانه بزنند .
شاید اگر وقتی باشد ، به بررسی بیشتر و جز به جز این دغدغه بپردازیم.