انگار در فوتبال ایران مهم نیست که تعداد تیمهای حاضر در لیگ برتر چه عددی قرار است باشد، هر چه هست در و هر تعداد تیمی در لیگ حضور دارند درست در همین مراحل از بازی ها شایعه افزایش تیمها برای سال بعد بر سر زبانها میافتاد، اگر شانزده تیمی است میگویند هجده تیمی میشود و اگر ۱۸ تایی است میگویند ۲۰ تایی می شود.
اینکه ریشه داستان از کجا میآید دقیقا مشخص نیست اما دلیلش کاملا روشن است، نگه داشتن تیمهای در حال سقوط و خطر سقوط در لیگ برتر و معمولا در هر دوره متناسب با ارزش و اهمیت تیمهای در حال سقوط این خبر در فضای ورزشی کشور جدی گرفته میشود.
این جدی گرفتن در سالهای دور و نزدیک آنقدر پیش رفته که منجر به اجرایی شدن این شایعه افزایش تیمها می شود و گاهی هم در همان مرحله شایعه باقی میماند.
فرمولهای کذایی فدراسیون مصطفوی در سالهای دور برای افزایش تیمها و دو گروهی شدن لیگ یکی از همان شاهکارهایی است که مطمئنن هرگز در عقب افتاده ترین کشورهای فوتبالی دنیا اجرا نخواهد شد.
اما چرا امسال دوباره این موضوع ۱۸ تیمی بر سر زبانها افتاده است، پاسخ ساده است، با پایان گرفتن زود هنگام لیگ سیزدهم در فروردین ماه و پایان گرفتن احتمالی جام جهانی در همان مرحله نخست، لیگ چهاردهم میتواند پس از یک تعطیلی مناسب سه ماه در اوایل مرداد ماه آغاز شود و از آنجایی که با تمام شدن سال جام جهانی، دیگر نه مشکلی برای پایان زود هنگام لیگ بعدی است و نه ترس از مصدومیت بازیکنان ملی پوش شاغل در لیگ.
بنابراین پیشنهاد دهندگان با دلیل کافی و محکمه پسند میتوانند مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ را برای ۱۸تیمی شدن لیگ سال آتی مجاب کنند.
اما به جز این یک دلیل مهمتر هم برای این پیشنهاد افزایش تیمهای سال بعد وجود دارد که کسی مستقیما مایل نیست به آن بپردازد، در خطر سقوط قرار گرفتن سه تیم متمول در خطر سقوط! تیمهای صنعتی و مایه داری چون مس کرمان و ذوب آهن اصفهان از یک سو و تیم راه آهن با آن مالک البته فعلا در بندش از سوی دیگر.
وگرنه کسی دلش به حال فقرایی چون فجر شهید سپاسی و داماش گیلان هرگز نخواهد سوخت، اما سوال این است آیا افزایش تعداد تیمها برای لیگ سال آینده به سود فوتبال کشور است یا خیر؟ پاسخ کاملا روشن و گویاست، خیر.
در لیگی که مجموع حضور تماشاگرانش در هشت مسابقه با ارفاق به بیست هزار نفر در یک هفته نمیرسد و از شانزده تیم لیگ برترش بیش از ده تای آن هنوز نتوانسته اند به بازیکنانشان به اندازه نصف رقم قراردادشان بپردازند و در هزینههای روزانه خود مانده اند و این اتفاق با یک آمار نزدیک به صد در صدی در لیگ های دسته اول و دوم و سوم با شدت بیشتر وجود دارد، در لیگی که تعداد بازیکنان پا به سن گذاشته اش بیشتر از جوانان تازه نفسش است و البته همچنان رقم نجومی قراردادهایشان رو به فزونی است، چه دلیلی دارد که بر تعداد تیمهایش در بالاترین سطح فوتبال افزوده شود؟
کافیست نیم نگاهی به لیگ های دسته اول و دوم و سوم بیاندزایم تا به آمار خیره کننده تعداد تیمهایی که لیگ را نیمه رها میکنند برسیم.
حال این پرسش پیش می آید در فوتبالی که هنوز بسیاری از ساختارهای زیربنایی اش ناقص است چه دلیلی دارد که به غلط بر تیمهایش اضافه شود تا فقط دل چند سیاستمدار را بدست بیاورند؟/تسنیم