همای گیلان: زمانی که اردوغان در سال ۱۹۸۰ کارشناس سازمان حمل و نقل بود و ۱۹۹۲ شهردار استانبول و سپس در سال ۲۰۰۲ قدرت را درترکیه به دست گرفت فکر نمی کرد که پس از ۱۴ سال ماندن در قدرت کودتایی در ترکیه رخ دهد که به نفعش تمام شود ،کودتایی که ازجنس گذشته نبود اما تلنگری بود تا از خوابی که دیده بود بیدار شودوببیند با حمایت های مردم و شبکه های اجتماعی ،از مرسی شدن به پوتین شدن تبدیل گردیده است .
علیرغم اینکه ارتش ترکیه چندین بار دست به کودتا زده و در بیشتر مواقع موفق بوده ،احتمال نمی داد که مردم و فعالان سیاسی مخالف نیز،با آنها مقابله خواهند کرد تادموکراسی خدشه دارنشود و کودتا علیه دولت اسلام گرای ترکیه به رهبری نجم الدین اربکان بار دیگر تکرارنگردد .
اما با روی کار آمدن اردوغان درسال ۲۰۰۲حرکت به سوی دموکراسی آغاز گردید، تفکری که با اندیشه سکولاریسم سیاسی آغازو به کشور اسلامی نزدیک شد تا به عنوان الگویی ازیک کشور اسلامی درخاورمیانه قدعلم کند ،او بود که دندان سیاست نیروهای مسلح را کشید و زمینه کودتای ارگنه کن را کشف کرد وبه دست قاضیسپرد تا در آینده کسی نتواند سدی محکم در مقابل اهداف درازمدتش بایستند.
امااین پایان ماجرا نبود ، اردوغان پس از افشای فساد در دولتش موفق شد ده ها ژنرال ارتش را به دادگاه بکشاند و تغییرات شگرفی را صورت دهد، تا کودتا برای ارتش به شیوه کلاسیک دشوار ودشوارتر شود، اردوغان سعی کرد بدنه ارتش را تضعیف کند تا فرماندهان نتوانند در آینده به فکرکودتا باشند ،اما چرا این پیش گیری اودرست از آب درنیامد و کودتاگران بانقشه جدید دست به کارشدند، سئوالی است که بی پاسخ مانده است ، اما برای ارودغان یک حسن داشت وآن اینکه کودتای ضعیف و بی برنامه و غیر منسجم سبب گردید تا او بهتر و بیشتر برای تسویه در ارتش اقدام کند کاری که مدت ها دنبالش بود اما از آن هراس داشت.
آنچه که در کودتا ژولای ۲۰۱۶ ترکیه درنگاه کارشناسان باعث شگفتی شد، حمایت احزاب سیاسی از دولت درمقابل کودتا گران بود، امری که نشان داد چگونه می شوددموکراسی واقعی را باواقعیت های جامعه پیوند زد و مرزبندی مشخصی با کودتاچیان ایجاد کرد ،این رفتارعاقلانه فعالان سیاسی مخالف دولت ما را به یاد جمله هانتیگنتون می اندازد که “کودتا زمانی موثر است که یا فعالان سیاسی درجامعه کم باشند و یا اینکه به تایید بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی تقریبا امکان پذیر باشد”اما در ترکیه ثابت شد که فعالان سیاسی کم نیز برای بسط دموکراسی از کودتاگران حمایت نکردند ، اگر چه با دولت اردوغان زاویه داشتن.
آنچه که گویا است، تاریخ مصرف کودتاهای کلاسیک در قرن ۲۱ به سر رسیده. در وانفسای پیدایش تکنولوژی های پیشرفته و ابزاری مانند شبکه های اجتماعی که همهبه نوعی به هم مرتبط هستند و پیامها در سریع ترین زمان به خواننده انتقال می یابد ،کودتا کاری عبث و بیهوده است .
آنچنانکه تلویزیون سراسری و دولتی ترکیه نیز پس از اشغال توسط کودتا چیان کاری نتوانست بکند ،اما اردوغان با یک توئیت و فیس تایم توانست مردم کشورش را در کمترین زمان به خیابان ها بکشاند وکودتاگران را شکست دهد ،که نشان دیگری از کهنه شدن کودتاهای کلاسیک در قرن حاضر است.به قول ذکریا “آنجا ترکیه است نه مصر،کشوری که عصر پوتین پوشان را پشت سر گذاشته وهمان کودتای پست مدرن ۱۹۹۷ را به عنوان قله پایانی تلاش های مذبوحانه دانست”.
کودتای شکست خورده و بی برنامه در ترکیه ازدو منظر قابل بررسی است اول اینکه آیا از فردای پسا کودتا اردوغان تسویه حساب ها را آغاز خواهد کرد؟ پیگیریقضایی علیه گولن اسلام گرای تبعیدی ترکیه به راه خواهد انداخت؟ برای پیش بردن برنامه ریاستی خود گام های بزرگتری خواهد برداشت؟یا قدرت مانور بیشتری در مقابل مخالفان بخصوص کردها بروز خواهد داد؟باید صبر کرد و دید
اما درمنظر دوم ،به باورکارشناسان، ترکیه از شکاف های زیادی برخوردار است که ممکنه پس لرزه های آن در آینده دوباره هویدا شود،این کودتا به ترکیه فرصتی داد تا به باز سازی ملی بپردازد و با آرامش ناشی ازاین وحدت ایجاد شده در بین مردم و حتی مخالفان ،به سمت احیای ترکیه سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ برود، درس گرفتاردوغان از حمایت های مردمی و همراهی احزاب سیاسی مخالف باعث خواهد شد تا دموکراسی درکشورش نهادینه شود .ازطرفی برای شکاف های ایجاد شده بینسکولاریسم و اسلام گرایان و دوشقه شدن ملت های ترک وکرد گام های مثبتی بردارد ، وگرنه در آینده دچار مشکل شده وموج حرکت های مردمی با استفاده از شبکه های اجتماعی به سراغ دولت او خواهد رفت .اگرچه ترکیه آرام و باثبات به نفع منطقه وجهان خواهد بود.
رضا بژکول دانش آموخته علوم سیاسی