چاپ مطلب چاپ مطلب

« مدافعان حرم » که خیلی زود به خیل «شهدای حرم» می‌پیوندند کیستند و چه در سر دارند؟

اختصاصی همای گیلان: یک ملتی که زن و مردش برای جان‌فشانی حاضرند و طلب شهادت می‌کنند، هیچ قدرتی با آن نمی‌تواند مقابله کند. امام خمینی(ره)
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  در خصوص دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام و شهدای مدافع حرم فرموده اند: این موضوع از ماجراهای عجیب و شگفتی‌های تاریخ است که جوانانی از ایران و کشورهای دیگر با ایمان و انگیزه قوی از همسر جوان و کودک خردسال و زندگی راحت خود می گذرند و در یک کشور غریب، در راه خدا مجاهدت می‌کنند و در این مسیر به شهادت می رسند.
%d9%85%d8%b9%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%85%d8%b6%d8%a7%d9%86%db%8c
عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابه‌های شام و صحرای حلب به مشام می‌رسد.
تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد، راهنمایش دل است و بهانه‌اش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است به‌رنگ خون که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند
جوانانی که امروز در قامت «مدافعان حرم» خبرساز می‌شوند پرچم‌داران عاشقی هستند که به راحتی نمی‌توان برمبنای محاسبات عقل معاش، قضاوت‌شان کرد؛ ثروت آن‌ها عشقی است که قابل تحریم نیست!دستی زیر سر دارد و لبخند گرمی روی لب.
هر از گاه نیم نگاهی به تکاپوی اطرافیان می‌اندازد و زیر لب زمزمه می‌کند: «السلام علیک یا اباعبدلله»
و حالا آنچه در قالب ویدوئی کوتاه از او به یادگار مانده خلاصه‌ترین ترجمان از حس و حال عاشقانی است که ملیتی فراتر از مرزهای جغرافیایی برای خود برگزیده و دوشادوش هم هویتی واحد را شکل داده‌اند
 
اما این «مدافعان حرم» که خیلی زود به خیل «شهدای حرم» می‌پیوندند کیستند و چه در سر دارند؟
آرمان‌شان چیست و چگونه دل از آرامش زندگی روزمره می‌کنند و بدون اجبار از ایران، سوریه، افغانستان و کشورهای دیگر عازم کارزار «دفاع از حرم» می‌شوند؟
قضاوت درباره جوانانی که امروز و در فضای رسانه تحت عنوان کلی «مدافعان حرم» خطاب می‌شوند و بعضا نگاهی آمیخته با پیش‌داوری نسبت به اهداف و آرمان‌هایشان داریم، کار ساده‌ای نیست.
اساسا سهل و ممتنع است که بخواهیم از دلباختگانی بگوییم که بیشتر اهل خلوت بوده و هستند و نه فقط خود اصراری بر فریاد باورهایشان نداشته‌اند که بازماندگان و همراهانشان هم حد و مرزی معین با فضای پرهیاهوی رسانه‌ها دارند.
 
روایت شعری که مقام معظم رهبری بر پای تصویر یکی از شهدای حرم دید و چشمانش تر شد؛
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند                    از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم                            از آخر مجلس، شهدا را چیدند

اصلاً تصور نکنید که این شهدا یک شبه به این جمع‌بندی رسیده‌اند که باید به میدان بروند و شهید شوند. غالباً از مدت‌ها قبل آرام‌آرام خود را برای این انتخاب آماده کرده‌اند و به گونه‌ای انگار با الهامی مواجه شده‌اند. انگار این شهدا در فرآیندی مشخص برای پیوستن به مدافعان حرم برنامه‌ای شخصی برای خود تدوین کرده و آرام‌آرام به این جریان پیوسته‌اند. اتقاقا این سوال مشترکی است که از بسیاری از خانواده‌های شهدای حرم پرسیده‌ایم مبنی‌بر اینکه آیا وقتی شهید قصد عزیمت به میدان داشت و برای این مسیر تصمیم خود را گرفت شما راضی بودید و از او حمایت کردید یا خیر؟ و پاسخ اکثر این خانواده‌ها اعم از پدران، مادران و همسران این بود که شهید از ماه‌ها قبل برای آن‌ها زمینه‌سازی کرده و آرام‌آرام سعی داشته تا آن‌ها را برای اتخاذ تصمیم نهایی مجاب کند. این شهدا با این استدلال که حرم اهل بیت‌ سلام الله علیها درخطر است و نمی‌توان بی‌تفاوت بود خانواده و اطرافیان خود را مجاب می‌کردند که باید به میدان بروند و جالب اینکه برخی از این خانواده‌ها با شروطی همچون «قول شفاعت» سرانجام رضایت داده‌اند.
گفتنی‌ها درباره «مدافعان حرم» و «شهدای حرم» بسیار است، اما حرف اصلی همان است که سال‌ها قبل سیدشهیدان اهل قلم روایت کرد. روایت ثروتی عظیم از عشقی بی‌پایان به خاندان عترت که تنها دارایی غیرقابل تحریم و بلوکه ملت ایران و شیعیان سراسر جهان است.
شهدای ایرانی عراق و سوریه را شهدای مدافع حرم یا شهدای مدافع حریم آل الله معرفی می‌کنند؛ این عنوان البته که برای ما قابل احترام که هیچ، مقدس و اعتقادی و اصل این کار یک امتیاز خاص برای شهدای ایرانی سوریه است که در دفاع از حرم بزرگان شیعه جان بر کف دست گرفته‌اند و همین هم دلیل کمی برای حضور در عراق و سوریه نیست. اما آیا همه‌ی قصه‌ی جانبازی مردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه و عراق بحث دفاع از اماکن متبرکه‌ی شیعیان است؟ مگر نیروی قدس سپاه برای دفاع از حرم های امامان شیعه سلام الله علیهم تشکیل شد؟ و یا اینکه مگر همه‌ی فاجعه ای که این روزها تکفیری ها رقم می‌زنند، ماجرای تهدید اماکن متبرکه‌ی ماست؟ و اصلا اگر الان داعش و النصره اعلام کنند دیگر با حرم های شیعیان کاری ندارند، ما دیگر وظیفه‌ای در عراق و سوریه نداریم؟ آیا در لبنان حرمی بود که ما آنها را پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردیم؟
واقعیت این است که در عراق و سوریه کفر وحشی و جاهلی در پوشش اسلام، مقابل اسلام ایستاده و گرچه مقصد اصلی‌اش را شیعیان معرفی کند، اما هر مذهب اسلامی را هم که با او مخالف باشد، از دم تیغ می‌گذراند. ایرانی ها گرچه دفاع از حرم های شیعیان را واجب خویش می‌دانند، اما جدال ما با اینان تنها تعرض احتمالی به اماکن متبرکه‌مان نیست؛ ایران آنجا هست تا کمک برادران عراقی و سوری خویش در جهاد با کفر باشد، تا کفر وهابی نتواند بیش از این بتازد و باطل خویش را پیش برد و اندیشه‌ی خام دستگیری حکومت شام و عراق را در سر بپروراند، نبرد سوریه، خط مقدم جهاد دفاعی مسلمانان علیه وهابیت وحشی‌ای است که خویش را به عنوان اسلام ناب معرفی می‌کند و اگر حکومت را دست بگیرد، از اسلام محمدی چیزی باقی نخواهد ماند، چه رسد به حرم های شیعه! لذا شهدای ما شهدای نبرد اسلام و کفر هستند، نه صرفاً شهدای دفاع از حرم بزرگان مان. این میانه البته از حرم‌های شیعه هم دفاع می‌کنند… 
وهابیت هم زیاده جاهلیتش را عیان کرده و پی تحقیر شیعیان است، وگرنه هر که هم نداند، همان اربابان سعودی شان می‌دانند که شیعه در بند حرم نیست، چهار امام ما بی حرم در بقیع‌اند و نور وجودشان هنوز چشم وهابی‌ها را می‌زند، و بالاترش آنکه مادر ما حتی نشان مزار هم ندارد، اما بانوی دو عالم است و گرد چادر خاکی‌اش می تواند جمله دنیای وهابیت را بهم بریزد…) واقعیت دیگری هم وجود دارد، سوریه تنها خط مقدم نبرد اسلام و کفر نیست، خط مقدم نبرد با ایران هم هست و ساده لوحی غریبی می‌خواهد که مرزهای کشیده شده‌ی «دفاع از ایران» را از ایران تا خارج از ایران نبینیم و جنگ نیابتی در سوریه را در نیابیم و فکر کنیم باید منتظر ماند تا گلوله‌ی داعش به جغرافیای ایران برسد و آن وقت تازه دست به اسلحه شویم! ایرانی‌ها گرچه دفاع از حرم‌های شیعیان را واجب خویش می‌دانند، اما جدال ما با اینان تنها تعرض احتمالی به اماکن متبرکه‌مان نیست، ایران آنجا هست تا خاکریز اولی که در نهایت به حمله به ایران می‌انجامد، فرو نریزد که اگر امروز در دمشق و حلب و لاذقیه و حما و ادلب و درعا با تکفیری ها نجنگیم، فردا باید در کرمانشاه و قصرشیرین و مهران و ایلام و همدان با آنها بجنگیم.
شیعه البته اجازه نمی‌دهد دستی به طرف حرم امامانش بیاید و این نوشتار نافی تکلیف شیعه در این زمینه نیست؛ سپاه ایران و حزب الله لبنان هم به وظیفه‌ی خویش در این باره عمل کرده و خواهند کرد؛ اما حرم های شیعیان فقط بخشی از این جدال است و شهدای ما شهدای امنیت ایران عزیزمان و شهدای مقاومت اسلامی مقابل جاهلیت سربرآورده از اهداف سیاسی آل سعود هستند و نه فقط شهدای دفاع از حرم. این عناوین مهم را پشت عنوان مقدس مدافع حرم پنهان نکنیم.
 
حالا شهدای ایرانی سوریه محرمانه نیستند و در طول ۴سال ازخبرهای محفلی وخصوصی به رسانه‌های رسمی حتی در صداوسیما رسیده‌اند،خانواده‌هایشان هم مثل خانواده شهدای دفاع مقدس مورد تکریم علنی هستند. روی سنگ مزارشان هم محل شهادت نگاشته می‌شود، رسانه‌ها هم از عکس‌های سردار عزیز، قاسم سلیمانی و نیروهایش خبرهای بسیار می‌روند و … و این میانه جای طرح سوالی را باقی می‌ماند که آیا سیاست محرمانه بودن حضور ایران یا شهادت پاسداران عزیز انقلاب اسلامی در سال‌های اول و دوم جنگ در سوریه لازم بود؟ آن غربت در وطن برای کسانی که در غربت دور از وطن مردانه برای اسلام و ایران جنگیدند و جان دادند، آیا لازم بود؟ چه می‌شد اگر از همان ۴ سال پیش، با اتکا به قدرت سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، حضور مردان انقلاب اسلامی را رسماً و علناً اعلام می‌کردیم و تن به بازی‌های حضور محرمانه و مستشاری نمی‌سپردیم؟ شاید حتی بتوان مدعی شد که آن ماه‌ها مولفه‌ای قابل توجه برای مانور قدرت نظامی ایران را با محافظه کاری از دست دادیم. البته حتماً گیرندگان تصمیم محرمانه دانستن حضور نظامی ایران در سوریه، دلایل و نکاتی شنیدنی خواهند داشت؛ دلایلی از جمله واکنش های خارجی به اعلام رسمی حضور ایران، یا سختی اقناع برخی از افکار عمومی که ۴ سال پیش درک مناسبی از خطر تکفیری ها نداشتند. به هر روی، همه‌ی این گزاره ها یقیناً قابل نقد و نظر خواهد بود، در روزی که سخن گفتن از حماسه آفرینی‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه و شهادت مردان انقلاب، همچون جدل‌های سیاسی برای همه ایرانی‌هایی که امنیتشان را مدیون ایثار آنان هستند، در این کشور مهم شود.
سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درسخنرانی در جمع نیروهای حاضر در سوریه اظهار داشت: هرکسی در این جمع حضور پیدا کند برای او یک افتخار است و دلیلش هم این است که شما یک ویژگی های برجسته ای دارید و آن اینکه اولا برای خدا هجرت کرده اید. نفس مهاجر فی سبیل الله یک کار ارزشمند است که انسانی اگر در این مسیر حتی در راه هم بمیرد، شهید است. هر کسی برای خدا مهاجرتی انجام بدهد، از آنجایی که این مهاجرت برای خداست ولو اینکه در میدان جنگ هم شهید نشود، شهید است.
منبع: کانون فرهنگی منتظران
 
// معین رمضانی
14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …