اختصاصی همای گیلان، ۱ – در حمله اعراب به سرخس اعراب همه مردم شهر به استثنای صد تن را کشتند(تاریخ طبری ، جلد ۵ ، ص ۲۱۱۶ )
۲ – یزید بن ملهب در حمله به گرگان سوگند یاد کرد که چندان بکشد از مردم آن که با خون آنان آسیاب بگرداند و آرد لازم برای یک وعده غذای خود را با خون آنان نرم کند و چون بدانجا درآمد خون همگان را مباح گرداند. اما چندان که خون بریختند آسیا نمیگردید، زیرا که خون لخته میشد. پس آب گرم به خون ریختند تا برفت و نان چنانچه مقرر شده بود ، پخته شد.(تاریخ طبرستان ، ص ۱۶۴/ الکامل ، جلد ۳ ، ص ۱۶۳ )
۳ – یزید بن ملهب در لشگر کشی به خوارزم اسیران جنگی را برهنه ساخت و لباس اسیران جنگی را برگرفت تا همگی اسیران جنگی از سرمای زمستان تلف شدند. و در طبرستان اسیران جنگی را در دو فرسخ و در دوی جاده ها به دار آویخت و پسر قتیبه – سردار عرب – در سال ۹۰ هجری چندین هزار تن از مردم طالقان را که بر اعراب شوریده بودند به دار آویخت به طوریکه جسد افراد کشته شده تا چهار فرسنگ در کنار یکدیگر ردیف شد…(تاریخ طبری ، جلد ۲ ، ص ۱۲۰۷ )
۴ – در سومین شورش مردم گرگان در زمان سلیمان بن عبد الملک ، خلیفه اموی ، سردار عرب که با ۱۲۰ هزار سپاه به سرکوبگری آنان آمده بود ، ۴۰ هزار تن دیگر از مردم شهر را به قتل رسانید. با این وجود چند سال بعد ، قحطبه بن شبیب ، عامل خلافت عباسی ، ۳۰ هزار تن دیگر از مردم گرگان را به جرم عصیان مجدد علیه خلافت عرب بکشت(تاریخ طبری ، جلد ۱۰ ، ص ۴۵۷۷ )
۵ – به گفته تاریخ طبری ، قتیبه بن مسلم – سردار اعزامی حجاج بن یوسف – ” از هر شهری که سوارانش از آن گذشتند جز گودالی و گورستانی در آن نگذاشتند(تاریخ طبری ، جلد ۹ ، ۳۸۶۵ )
۶ – عبد الله عازم در چالوس به بهانه رسیدگی به شکایات مردم ، دستور داد تا آنان را در مکانهای متعددی جمع آوری کنند و سپس یکایک ایشان را به حضور طلبید ، و مخفیانه گردن آنان را زد به طوریکه که در پایان روز از آن قوم هیچکس زنده نماند.
۷ – در شاپور مردم بسیار پایداری کردند ، چنانچه عبد الله سردار اسلام ، به سختی زخم برداشت و به هنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او ساعتی ، تمامی مردان و زنان و کودکان شهر را از دم تیغ بگذرانند ، و سپاهیان عرب چنان کردند که او گفته بود.(تاریخ طبری ، جلد ۵ ، ص ۲۰۱۱ )
۸ – در حمله به سیستان ، ربیع بن زیاد – سردار عرب – چنان از پایداری مردم به خشم آمد که دستور داد ، تپه ای از اجساد کشتگان بساختند و سردار عرب از آن بالا رفت و بر آن نشست و چنین بود که اسلام در سیستان متمکن شد.(تاریخ سیستان ، ص ۲۷/ الکامل ، جلد ۵ ، ص ۳۰۷ )
۹ – عبد الله بن عامر ، حمکران سیستان ، دستور داد تا هرکس سوسماری را بکشد ، جریمه ای سنگین بدهد.
۱۰ – در حمله سپاه عرب به گرگان ، مردم چندان دلیرانه جنگیدند که سعید بن عاص – سردار عرب – نماز خوف خواند. و سرانجام برای اینکه مردم گرگان را به تسلیم وادارد سوگند یاد کرد که ” یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت ” اما چون آنان تسلیم شدند ، همه اهالی شهر ، جز یک تن را کشت و در توجیه نقض خود گفت که ” من سوگند یاد کرده بودم که فقط یک تن از مردم شهر را نکشم!!!(تاریخ طبری ، جلد ۵ ، ص ۲۱۱۶/ الکامل ، جلد ۳ ، ص ۲۹۱ )
۱۱ ـ همچنین خالد بن ولید ، پس از آنکه در نبرد { الیس} ، بر ایرانی ها پیروز شد دستور داد ، گروه گروه ایرانیانی که به اسارت گرفته شده بودند گردن بزنند ، و این قصابی وحشیانه و جانور خویانه به مدت دو شبانه روز ادامه یافت. به دستور خالد بن ولید ، هفتاد هزار ایرانی را در کنار رودخانه گردن زده و قصابی کردند و کار تا جایی پیشرفت که رودخانه مذکور ، رنگ خون به خود گرفت ، سپس از طریق آسیاب هایی که در کنار رودخانه تعبیه شده بود ، آرد لازم برای ۱۸ هزار سرباز تازی فراهم شد. این نبرد ، به نبرد رودخانه خون معروف بوده ، و در قرن ۱۲ هجری ، در نزدیکی شهر انبار رخ داد.
منابع :۱- فروپاشی ساسانیان ، امیر حسین خنجی ۲-دو قرن سکوت ، زرین کوب ۳-از بادیه نشینی تا امپراتوری ، دکتر مسعود انصاری۴- ایران پس از ۱۴۰۰ سال ، شجاع الدین شفا