مجمع نمایندگان گیلان ، شیر بی یال و اشکم یا …./جلال میرزااقایی
عطیه نصرتی تیر 24, 1398مقالهدیدگاهها برای مجمع نمایندگان گیلان ، شیر بی یال و اشکم یا …./جلال میرزااقایی بسته هستند348 Views
اختصاصی همای گیلان، نه نقد سور رآلیستی است و نه بیان هیجان داستان های آگاتا کریستی .با یک نگاه کلی و عمومی به سرزمین های شمالی ،علی الخصوص گیلان فقط می توان با چهره یک بیماری که تحت درمان “شیمی درمانی “قرار گرفته ،مقایسه نمود .
همه ی موهای سر و صورت و مژه ها ریخته و ریخت و شکل ،کاملا تغییر یافته است .
از آستارا تا چابکسر در دونقطه انتهایی ی ساحلی و قلع و قمع جنگلها و مراتع و زمین های کشاورزی و رشد و شیوع قارچ گونه ،ساختمان ها و هتل ها و شهرک ها و ویلا هایی که در طول سال فقط ،برای مدت کمی ،مورداستفاده قرار می گیرند .
تغییربافت فیزیکی و اقلیم جغرافیایی و آب و هوای طبیعی ،آنچنان در چهره این بیمار ِ”شیمی درمانی” شده ،مشهود است که آه و ناله و فغان این بیمار ،دل خونین می کند .
با هیچ اسلوب و متد علمی ی توسعه ،این فجایع، توجیه پذیر نیست و آنچه هست یک غارت آشکار و هجوم مغول وار ،به سرمایه ملی و منافع عمومی و میراث آیندگان است .
تهاجم افسار گسیخته و لجام گسیخته ی نو کیسه داران درون وطنی که در زیر سایه اقتصاد بیمار و رانتی و نبود قانون و پیگیری های قانونی ،عطش و حرص و ولع سیری ناپذیر آنان را برای بلعیدن طبیعت و جنگل و دریا که عامل حیاتی در اکوسیستم طبیعی و انسانی ماست ،حریص کرده که ما را بیاد هجوم ژنرال کاستر آمریکایی به سرزمین های سرخپوستان بومی قاره آمریکا میاندازد و اون جمله معروف ژنرال کاستر که :
“بهترین سرخپوست ،یک سرخپوست مرده است ”
لابد کاستر های درون وطنی هیچ کس را در این خطه ،زنده نمی بینند .
مجمع نمایندگان گیلان با کدام تعریف علمی از توسعه و توسعه اقتصادی ،تن به این سکوت داده اند ؟
در هیچ تعریف توسعه ای از علم اقتصاد (هم درتعریف کینز و هم در تعریف آدام اسمیت) چنین نسخه ای یافت نمیشود و فقط در دهه هفتاد تا هشتاد میلادی ،این شیوه برای کشور های مستعمره ی آفریقایی و آمریکای لاتین و آسیای عقب مانده ،از طرف صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای غارت منابع ملی شان تجویز می شد .
هجوم بی امان و توامان ،مدیران غیر بومی برای تسلط و استیلا بر منابر و ارکان های حساس تصمیم گیری در این خطه و دلالی و واسطه گری آنها و نفوذ عواملشان در شهرداری ها و فرمانداری ها و بخشداری ها ،برای تغییر کاربری زمین های کشاورزی و محیط زیست ،تصادفی نیست و نخواهد بود و گیلان تقریبا ،آزمایشگاه و “طرح کاد” ی شده برای باصطلاح مدیران پروازی و غیر بومی و افسوس و صد افسوس که از سنگ ناله بر خاست و هیهات از مجمع نمایندگان بانگی بر نخاست ،بجز یکی و تا حدی یکی و نصفی !
تغییر بافت طبیعی و فقر ساختاری در اقتصاد نفتی و روابط غیر علمی و غیر اقتصادی و انباشت پول و سرمایه در دست اقلیتی معلوم الحال و بی انگیزه و بی اراده بودن دولتمردان و نمایندگان و احزاب محلی و سیاسی و ووو همگی زمینه را برای هجوم این غارتگران مهیا کرده است و جا دارد که نگاهی نو به تحولات بنیادین ،در این استان انداخته شود .