اختصاصی همای گیلان:طبق نظر برخی اقتصاددانها مبنی بر اینکه بیشترین فرار مالیاتی در بخش خدمات اتفاق میافتد باید گفت مالیات شامل بخش خدمات زمانی که به صورت رسمی ثبت شده باشد میشود. مشاغل در بحث مالیات به چند دسته تقسیم میشود. یکی مشاغلی که به شکل انفرادی هستند مثل خدماتی که یک برقکار یا یک لولهکش و… برای انجام خدمات به مردم ارائه میکند که چون حساب و کتاب مشخصی ندارند و درآمدهایشان نیز مشخص نیست احتساب دقیق مالیات بر این بخش خدمات بسیار سخت است. بنابراین صاحبان این دسته از مشاغل، مالیاتی که طبق اصول و منطق باشد پرداخت نمیکنند.
اما دستهای از مشاغل هستند که دولت به دلیل آگاهی دقیق از میزان درآمد آنها میتواند مالیات دقیقی را برای آنها تعیین کرده و آنها هم مجبور به پرداخت این مالیات هستند مثل حقوقبگیران دولت یا به طور کلی کارمندان. اینکه دولت برای آن دسته از مشاغلی که به شکل انفرادی خدماتدهی یا سرویسدهی را انجام میدهند نمیتواند مالیات دقیقی را تعیین کرده یا حتی در بیشتر موارد صاحبان این دسته از مشاغل از پرداخت مالیات فرار میکنند، برای صاحبان این مشاغل یک امتیاز مثبت بوده و برای دولت یک امتیاز منفی تلقی خواهد شد. البته در همین جهت عدهای هم هستند که حقوقشان توسط دولت پرداخت نمیشود اما به دلیل اشتغال در شرکتهایی که به صورت رسمی ثبت شدهاند و اینکه نوع فعالیت، تعداد کارکنان و میزان درآمد شرکت و کارکنان مشخص است، مالیات به این دسته از مشاغل نیز تعلق میگیرد. دسته دیگر شامل مشاغلی است که جواز کسبوکار دارند و به دلیل مشخصبودن محل شغل و نوع کسبوکار مالیات به این دسته از مشاغل هم تعلق میگیرد و آنها هم موظف به پرداخت مالیات هستند اما به طور کلی عدهای هم هستند که به دلیل پنهانکردن نوع فعالیت و محل کسبوکارشان به راحتی از پرداخت مالیات خودداری میکنند یا به تعبیری سیستم کاری آنها و سیستم مالیات کشور به گونهای تعریف شده است که میتوانند از پرداخت مالیات فرار کنند. حال عدهای از این مشاغل که شامل حال بحث فرار مالیاتی میشوند مشاغل کمدرآمد و عدهای مشاغل پردرآمد هستند. اما به طورکلی حقوقبگیران بخش دولتی و بخش خصوصی به علت اینکه حقوقشان در دست دولت و بخش خصوصی است قبل از اینکه حقوق به دست آنها برسد مبلغ مالیات از آن کسر خواهد شد. مشاغلی از قبیل پزشکی و مهندسی که کار طراحی و اجرا و نقشهکشی را انجام میدهند نیز به دلیل شرایط شغلیشان موظف به پرداخت مالیات تعیینشده از طرف دولت هستند. آنچه همواره در دولتها بدان توجه شده است تعلقگرفتن مالیات بر مشاغل کمدرآمد بوده که تا حدودی این مشاغل از پرداخت مالیات معاف خواهند شد. اما در مبحث نرخ مالیات بر ارزشافزوده میتوان گفت که اگر کالا x را با قیمت z خریدیم و روی آن عملیاتی انجام دادیم و تبدیل شد به کالای y و آن را به قیمت بالاتری به بازار عرضه کرده و فروختیم این درواقع به علت ارزشی است که به کالای x اضافه شده است حال ممکن است که برای کالای x مالیاتی هم پرداخته شده باشد ولی اکنون که به کالای با ارزشتر و گرانبهاتری تبدیل شده است مالیات به مقدار ارزشی که به آن کالای x اضافه شده است تعلق میگیرد مثلا در صنعت خودروسازی قطعاتی مثل شیشه یا اگزوز یا قطعات دیگری هستند که قطعهسازان خودرو برای قطعاتی مثل شیشه و… مالیات مربوطه را پرداخت میکنند و زمانیکه شیشه در خودرو به کار میرود باارزشتر شده و ارزشافزوده در اینجا مفهوم پیدا میکند. در کشورهای نفتخیزی مثل ایران که ثروت ملی -نفت- در دست و در اختیار دولت است، به علت اینکه ثروت برای مردم است ولی در دست دولت است مالیاتهای زیاد به مشاغل و مردم تعلق نمیگیرد. مثلا در کشوری مثل انگلیس در گذشته در زمان قبل از خانم تاچر تحصیل برای مردم این کشور رایگان بوده و همچنین دیگر خدمات حتی پزشک هم برای مردم رایگان بوده است چراکه از طبقه ثروتمند مالیاتهای بسیار زیادی میگرفتند تا آنجاییکه سیستم مالیاتی قبل از تاچر کار را به جایی رسانده بود که کاخنشینان برای پرداخت مالیات کاخهای محل سکونت خود را برای بازدید عموم آزاد کرده و از مردم برای بازدید از کاخهایشان مبلغی را دریافت میکردند تا بتوانند از پس مالیاتهای سنگینی که دولت برای آنها وضع میکرد برآیند. . فلسفه نگرفتن مالیاتهای سنگین این است که ثروت ملی که متعلق به مردم است در دست دولت است و دولت از آن استفاده میکند. به همین دلایل نرخهای مالیاتی در ایران مثل نرخهای مالیاتی در آمریکا نیست یا مثل نرخ مالیاتی در کشورهایی که نفت یا ثروت ملی گران و قابلاتکایی ندارند نمیباشد
/تهیه گزارش مهدی جاوید پور