تحریم و جنگ و آوای مظلوم دمو کراسی/جلال میرزااقایی
عطیه نصرتی مهر ۸, ۱۳۹۸مقالهدیدگاهها برای تحریم و جنگ و آوای مظلوم دمو کراسی/جلال میرزااقایی بسته هستند849 Views
اختصاصی همای گیلان، بی شک هیچ بدیلی بجز دموکراسی خواهی ،برای ملت ها جهت رسیدن به رفاه و سعادت و حقوق اجتمایی و سیاسی ، تا اطلاع ثانوی وجود ندارد .
نگاهی گذرا به تاریخِ رویداد ها و تحولات در متن و بطن آن و سیر مطالعات علمی و فلسفی ،همگی بیان کننده آن است که تا اطلاع ثانوی ،دموکراسی، یگانه راه رسیدن به حقوق و خواست های اجتمایی برای یک کنش اجتمایی نظام مند می باشد که ملت ها ،فارغ از نژاد و رنگ و لعاب ،دین ،آیین ،مسلک ،مرام ،نژاد ،عشیره ،قبیله ،ووووو…می توانند در کنار هم و برابر با هم ،زندگی و حیات داشته باشند .
تاریخ، کار نامه ی تلخ و سیاهی از این نابرابری ها و نا دانی ها که در قالب اندیشه وآیین برتر ،ظهور و بروز داشته ،دارد و این لکه سیاه همیشه بر تارک ِتاریخ مانده و میماند .
معادله سنگین در این گیرو دار تاریخی ،وجود و موجد و ساختن روح و جسم و جان عنصر دموکراسی است که از جنس ِ فرهنگ و خرد و اندیشه می باشد که نمی توان با نسخه های سیاسی و یا اقتصادی و یا دینی ،بدان دست یافت و با توسل به آن به علاج و معالجه زود هنگام ِ خواست و بیماری ملت ها پرداخت .
قطعا هر ملتی ،آوای تاریخی ی دموکراسی را از اعماق و تاروپود رویداد های خویش ،شنیده و حس کرده و بدان سو ،روی و جهت گشوده است و نیاز حیاتی سرنوشت خویش را در دست یازیدن بدان ،یافته است اما راه پر پیچ و خم و پر سنگلاخ و پر هزینه ی آن ،چرخ های ارابه ی تاریخ دموکراسی خواهی را از کار و حرکت ،انداخته است .
کسب دانش دموکراسی خواهی و زیستن و به رسمیت شناختن حقوق متقابل در فضای اجتمایی برابر ،حاصل سالها تجربه و ممارست و تمرین و تحصیل دانش اجتمایی مترقی و مدرن می باشد، علی الخصوص در فضای اجتمایی و تاریخی ما ایرانیان که انباشته و سرشته به خود خواهی های و خود کامی ها و تاروپود استبدادی مان که رهایی از آن به همین آسانی نخواهد بود .
رشد و نمو طبقه متوسط که تاریخ تولد واقعی آن از مشروطیت و دوران نوجوانی و جوانی آن در حکومت پهلوی اول و دوم طی شده است و می رفت که صاحب تجربه ی گراسنگی در تحولات تاریخی خویش شود که به تیر غیب و دیوار انقلاب روبرو شد و اگرچه بعد از انقلاب بسیار کوشید که روی پای خویش بایستد ، اما با محاق رفتن زیست گاههای این طبقه نظیر دانشگاهها و کارخانجات و تشکل های مردمی و انجمن های روشنفکری و دانشجویی ،در حال احتضار و نفس های آخر می باشد و اگر چه چشم و نگاهی به تحولات جهانی و کمک های ماورا بحار دوخته و به انتظار نشسته ولی با توجه به استیلا و برتری و هژمونی ی سرمایه داری جهانی و میلیتاریست ها ،از ویرانه های هیچ جنگی ،اندیشه های پوپر و وولتر و منتسکیو بر نخاسته و در صورت بروز هر جنگی ،وارث نابودی زیر ساخته های اقتصادی و اجتمایی و آموزشی و ارتباطی و کشاورزی و زیست محیطی و جغرافیایی وووو خواهیم بود که برای بنای آنها ،حداقل دویست سال زحمت کشیده و با آتش جنگ ،دوبرابر همین مدت به قعر تاریخ ،پرتاب خواهیم شد.
جنگ و تحریم همه نشانه ها و شکوفه ها و بنیان های شکوفایی و رشد و ترقی را می سوزاند و زمینه های سیاسی ی عصیان ها و شورش ها و شیون ها و ناهنجاری های اجتمایی و امنیتی را مهیا و از طرف دیگر میدان عمل را برای جنگ سالاران و تند رو ها و افراطیون و حواریون آنها آماده می کند و جایی برای تعقل و رواداری اجتمایی و ظهور و بروز صاحبان خرد و اندیشه و رشد هنجار های اجتمایی ،باقی نمی گذارد بنابراین وظیفه ملی و میهنی و تاریخی و حتی دینی می باشد که از بروز هر جنگی و تحریمی و افراط گری در حوزه منازعات منطقه و جهان و حتی در داخل پرهیز کنیم و بهانه به دست جنگ طلبان داخلی و خارجی ندهیم که منافع آنها بر روی ویرانه ها و تخریب زیر ساخت های کشور ،بنا شده و اگر هم میلیونها نفر نابود و یا آواره شوند ،آنها هیچ احساسی نخواهند داشت و همفکران و اسلاف و هم اندیشان آنها در عراق و سوریه و لیبی و افغانستان بر همین سیاق زیسته اند و بر ویرانه های این کشور ها ،سمفونی مرگ و نیستی و ویرانی را می نوازند و برای ایران عزیز ما ،هرگز مباد .