همای گیلان: شاید بعضی ها هنوز نمی خواهند باورکنند که شورای نگهبان حافظ منافع ملت است نه اشخاص.
به نام خداوند لایق بندگی
در عرصه سیاسی ، آماده ورود به دوره ی جدیدی هسیم. مسیری با ویژگی های تازه، نسبت بدان روزگار که پشت سر گذاشتیم. تردید هم نباید داشت که تصمیم شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها، مبداء مختصات دوران جدید سیاسی ما تا به امروز بوده و در انتخابات ۹۶ هم خواهد بود.
حالا دیگر همه چیز شفاف است. جامعه، درحال عبور از یک مقطع و ورود به ساحت دیگری است. نقد و گلایه ای نیز اگر هست؛ در مسیر آرامش، روان است تا مبادا «قانون» ترک بردارد. آنها هم که منتظر درگرفتن جرقه ای برای برافروختن شعله ای هستند، چراغ امیدشان بی فروغ شده و خواهد شد و به لاک نومیدی فرورفته اند..حال، باید لختی بر دروازه دوران جدید سیاست درنگ کرد تا بدانیم به کدام عرصه گام می نهیم.
مهم ترین ویژگی دوران و تجربه نوین در آستانه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری تبدیل روند سیاسی از سطح «رقابت با نظام» به «رقابت در نظام» باید باشد.اهمیت کار شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها نیز دقیقاً به واسطه تمهید همیشگی همین تبدیل تاریخی بوده و خواهد بود.
اما «رقابت با نظام» چیست؟
دردی گهنه است که عمری بیش از بیست سال در نظام سیاسی ما دارد و شاید بیشترکه بزرگترین آفت سیاست ورزی بعضی سیاست زدگان ایران در دوران اخیر است و چه بسیار سران و سرجنبانان سیاسی از اشخاص و گروه ها را به باتلاق هرز انحطاط و انحراف، فرو برده است؛ که سبب امید دشمنان و بعضا نا امیدی مردم را دامن زده اند.
رقابت با نظام، یعنی به قانون و ساختار کشور که نگاه می کنی، بی هیچ عیب و نقص، همه چیز سر جای خود، کامل است؛ اما چرخ های اجرا که به راه می افتد، متوجه می شوی که لنگ لنگان پیش می رود و تو گویی، جای جای کار، ناقص است.این ایراد هم از آن جاست که یک یا چندی از اعضای ساختار، به جای حرکت بر مدار قاعده ، ساز نا کوک می زنند و بسان سلول سرطانی، به اجزای دیگر بدن، پنجه خونین می کشند.
عده ای ایرانی در رقابت با نظام خودند، یعنی همان بلیه ای که حتی دول غربی، خود از آن گریزانند و به عنوان « دمکراسی» در نطفه خفه اش می کنند. نظام های لیبرال غرب، بی هیچ تعارفی اجازه نمی دهند کسی از نردبان دمکراسی بالا برود اما پس از به بام رسیدن، هوای دیگری به سرش بزند. می گویند باطل و نمای دمکراسی است و اگر با کودتای نظامی هم که شده، جریان معارض بالا رفته را پایین می کشند.
غربی ها با همه تعصبی که بر سر حفظ ساختار موجود خود دارند برای کشورهای مستقل از جمله ویژه ایران، نسخه متفاوتی می پیچند. از همین روزنه نفوذ آنها بود که پای «رقابت با نظام» به سیاست ما باز شد. تئوری «حاکمیت دوگانه» بهمثابه نسخه رقابت با نظام، چیزی بود که دست پروردگان مکتب آنان در قالب گروه و حزب …، بر سر سفره سیاست ایرانی گذاشتند و در عصر ۸ ساله دوم خرداد، سواران و پیادگان این جریان برای عملیاتی کردن چنین راهبردی، تز «فتح سنگر به سنگر خاکریزهای نظام» و تاکتیک «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» را در عرصه های مختلف به بوته امتحان گذاشتند که البته تلخ آزمونی بود با تلخ نتیجه ای برای مردم ما.
امروز رقابت با نظام، یعنی یک جریان سیاسی بخواهد از داخل قوای کشور صدای دشمن به گوش برساند. یعنی در مذاکرات هسته ای، وزیر خارجه انگلیس بگوید اگر تعلیق نکنید طرح ۳ فوریتی ما در مجلس ایران آماده تصویب است! یعنی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران کاخ های سفید و باکینگهام هم رسماً نامزد داشته و BBC و VOA یک پای ثابت کار باشند. یعنی کسی و جریانی که با استفاده از چارچوب های قانونی وارد گود رقابت شده و از تمام ابزارهای نظام در این عرصه، بهره جسته است آنگاه که نتیجه به دلخواهش نبود، کافه را به هم بریزد و بی هیچ پروای قانون و قواعد، با اردوکشی خیابانی در پی باج خواهی برآید و زمینه را برای آشوب و اغتشاش مهیا سازد.
رقابت با نظام، یعنی تابلوترین گروه های مخالف انقلاب و نظام از پاریس و بروکسل و لس آنجلس، صراحتاً به حمایت از یک شخص یا جریان برخیزند و به آنها دخیل ببندند اما شهوت قدرت چنان دامنگیر باشد که از منزلگه آنان، هیچ ندای نفی و اعتراضی برنخیزد و هیچ علامتی به نشانه مرزبندی با گروه های کذایی مشاهده نشود.
رقابت با نظام، یعنی سر ریز کردن ولع و شهوت قدرت به فراسوی قانون اساسی و سیاست های کلان نظام. یعنی شکستن همه حریم ها ، عبور از همه چارچوب ها و به سخره گرفتن همه ساختارها به نام و به پشتوانه رای مردمی که در چارچوب و برای همان حریم و حرم ها به میدان آمده اند. یعنی برافروختن منازعه تمام عیار بین اجزا و ارکان نظام و بحران آفرینی روزمره در حوزه های مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی بعضی اشخاص وبعضی از احزاب.
رقابت با نظام، یعنی سیاست جنگ مذهب علیه مذهب. یعنی بهره گیری فرصت طلبانه از مفاهیم مقدس علیه مقدس ترین مفاهیم. یعنی کشاندن دو قطبی «خیر و شر» به درون جبهه انقلاب. یعنی نظام را با ابزار شورش خودی علیه خودی. معطل کردن. برای رسیدن به قدرت و ثروت.
این نمای کوچکی از تابلوی تلخ «رقابت با نظام» بود که مختصر، بر قلم آمد و تبیین ابعاد متعدد آن، مجال مفصل و تحلیل بس بسیار دیگری می طلبد.
آفت نفوذ و قدرت طلبی را هیچ پادزهری نیست و بذر آن به سرعت برق، ریشه می زند و شاخ و برگ می پراکند «مگر با بصیرت انقلابی » ،اما درآستانه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری، تا حدودی از آفت رقابت با نظام، فاصله گرفته ایم و اکنون، نوبت تمرین «رقابت در نظام» است.
با شعور سیاسی و بصیرت ،رقابت در نظام، یعنی تجلی بخشیدن نماد حقیقی مردمسالاری دینی و توسعه سیاسی به معنای واقعی کلمه. یعنی «مسابقه خیر و خیر» حول محور انقلاب و نظام و رهبری منتخب خبرگان مردم. یعنی اجرای بدون تنزل قانون اساسی بر اساس نظر و رای مفسر قانونی آن. یعنی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. یعنی حضور همه سلایق برای خلق حماسه سیاسی در مسیر اعتلا و عزت و پیشرفت کشور و عظمت و سربلندی نظام.
رقابت در نظام، یعنی تعیین سرنوشت این کشور توسط همین مردم بدون هیچ ایما و اشاره ای از آن سوی آب ها. یعنی اتحاد شجاعانه همه گروه های رقیب داخلی برای به زیر کشیدن تمامی دیگ آش های مستقر در برخی سفارتخانه های خاص. یعنی بالا رفتن تابلوی«دخالت بیگانه ممنوع» بر سردر هر ستاد انتخاباتی. یعنی واشنگتن و لندن از ترس واکنش برق آسا جرات حمایت از هیچ کاندیدایی نداشته باشند و کارشناسان شبکه های فارسی زبان، ایام انتخابات سال ۹۶ را به مرخصی اجباری در همان سواحل هاوایی خود بروند.
رقابت در نظام، یعنی قانون بر همه رجحان دارد حتی شما …! یعنی هر کسی نازنین است ولی در حد خویش! یعنی نام ها زیر بیرق قانون می آیند نه قانون زیر پای بعضی نام ها. یعنی اگر اقبال و رای مردم به ما بود، اخلاق پیروزی را رعایت کنیم، عنان از کف ندهیم و با رقیب ناکام، بسان دشمن رفتار نکنیم و اگر خواست مردم به مذاق ما خوش نیامد کافه را بر هم نزنیم و شکست را مقدمه پیروزی های بعدی بدانیم.
رقابت در نظام، یعنی هر نامزدی قبل از ثبت نام برای هر منصبی، زحمت یک بار مطالعه قانون اساسی را بر خود هموار کند تا بداند به چه کار برگزیده می شود و صدر و ذیل وظیفه و اختیار او چیست. یعنی وعده ای که داده می شود، در حوزه اختیارات و ذیل سیاست های کلان نظام باشد تا آنگاه که زمینه فراهم شد، اسباب رفتن عرض خود و زحمت دیگران نشود. و…
درب ورود به «رقابت در نظام» در حال باز شدن به روی گروه های سیاسی و مردم گشوده است. انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و تحولات بعد از آن نوبت مشق چنین تجربه ای است که انشاء الله با بصیرت مردم وکوتاهی دست اغیار ، با توفیق در آن و بر بستر حضور حماسی مردم پای صندوق های رای، می توان به عبور سرافرازانه ملت و نظام اسلامی ایران از «پیچ تاریخی» امید واثق داشت.تا مصوبات آمریکایی هر روز پس از برجام برای ما شاخ وشونه نکشند و در داخل هم کم کم هی واژه پسا پسا پیشرفته تر از روز اول در ادبیات ما نفوذ نکند. انشاالله با صلاحیت ها پا در عرصه رقابت بدون تخریب نهند وبا حفظ آبروی خود ونظام ، رقابت در نظام مردم سالاری را به رخ مدعیان دموکراسی بکشند.
آنچه مسلم است شورای نگهبان بنای ریختن آبروی افراد را در هیچ مقطعی از انتخابات ها نداشته و ندارد، این درحالی است که شورای نگهبان در طول سی و هفت سال گذشته نشان داده است که بنای ریختن آبروی افراد را بخاطر عدم احراز صلاحیت یا رد صلاحیت برای حضور در انتخابات ندارد.
در این باره مقام معظم رهبری هم فرمودهاند «این را من اعلام میکنم، همه افراد بدانند؛ اینهایی که رد صلاحیت میشوند، لزوماً آدمهای بیصلاحیتی نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانی در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر بکلی از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمیتواند به عنوان نامزد شرکت کند، اما صلاحیتهای فراوان دیگری داشته باشد. اینجور نباشد که اگر کسی رد صلاحیت شد، این معنایش این باشد که او دیگر از هستی ساقط شد؛ نه، صلاحیتهای گوناگون دیگری وجود دارد».
بنابراین کسانی که به واسطه عدم احراز صلاحیتها دست به تخریب شورای نگهبان میزنند؛ باید بدانندکه بنای این شورا بر این است که حتی در صورت عدم احراز صلاحیت یا رد صلاحیت فرد مذکور بتواند در جامعه مدنی زندگی عادی خود را داشته باشد؛ لکن برای حضور در عرصه رقابت مناسب دیده نشده که اگر قرار بود شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت برخی افراد را اعلام کند دیگر آبرویی برای برخی افراد نمیماند.
از سوی دیگر احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان در راستای حفظ اقتدار نظام اسلامی و منافع مردم ایران است و نه در جهت تأمین سلایق و آرای سیاسی عدهای خاص. نهاد شورای نگهبان این طور تعبیر نشود که متعلق به شخص یا وابسته به اشخاص خاصی است، بلکه یکی از نهادهای مهم و تعیین کننده در ساختار نظام جمهوری اسلامی است.
شاید بعضی ها هنوز نمی خواهند باورکنند که شورای نگهبان حافظ منافع ملت است نه اشخاص؛ وملت باید بدانند شورای نگهبان تنها به دفاتر نظارت برانتخابات شهرستان ها خلاصه نمی شود.
مطابق اصول قانون اساسی، نهاد مرکزی شورای نگهبان ، پاسدار اسلام و قانون است و اعتبار بخش مصوبات مجلس وتفسیر قانون اساسی بر عهده این نهاد است.؛ و قسمی از وظایف پر چالش این شوراء نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، و همه پرسی قانون اساسی است. وظیفه نظارتی شورای نگهبان همواره بهانه تفسیر و کشمکش های سیاسی بوده است؛ که البته بدلیل به خطر افتادن خواستگاه قدرت عده ای است که منافع خود را بر منافع ملت ترجیح می دهند.
اکنون که در آستانه ۲۶ تیر ماه سالروز تشکیل این نهاد تاثیر گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گرفته ایم ،جا دارد از فعالان صادق وامین شورای مرکزی این نهاد که نگهبان خواستگاه مشروع مردمی است؛ تقدیر کنیم.
فرهاد پردخته