چاپ مطلب چاپ مطلب

نامه ای برای پسرم و “سعید”و “سعیده” های این دیار……(۴)/جلال میرزا آقایی

اختصاصی همای گیلان:در نامه قبلی از رابطه فلسفی ،بین “حقیقت ” و ” احساس” وچگونگی ارتباط ذاتی آنها ،که از آن مولودی بنام هنر پا به عرصه گذاشت و این ارتباط، ذاتی و طبیعی بود، اما امروز در این نامه این ارتباط را از ذات طبیعی به گستره ی اجتمایی و انسانی خواهیم کشاند و پیوند های دیالکتیکی آنرا آشکار و چگونگی پیدایش مکاتیب بشری را تشریح می کنم .

فلسفه ،معلول روح جستجوگر انسان، برای پیدایش حقیقت است که از روز ازل همره ی تاریخی بشر بوده و در حوزه های متفاوت علوم و اکتشاف آن و حتی اختراع ، نقش بنیادین داشته است .
مکاتیب بشری در حوزهای گوناگون و علی الخصوص ، علوم انسانی و اجتمایی ، آنچنان فراوان است که براحتی می توان گفت که همه تاریخ و تاریخ اندیشه های انسانی را در بر گرفته است . اگر هنر را مولود ذات ِ حس زیبای انسانی بدانیم ، فلسفه معلول ذات ِ حس حقیقت جویی انسان می باشد و آنگاه که نیازها و آواز ها به سطح روابط انسانی کشیده میشود ، مکتب های رنگارنگ حوزه ی علوم انسانی متولد میشوند که به فراخور، به تبیین و چگونگی شکل گیری آنها ، خواهیم پرداخت .
به درازا و موازات عمر کره خاکی ، بشر پابه پای تحولات آن ،و گاهی در تغییرات و حتی تخریب آن ، دخیل و شریک بوده است.انسان اولیه به به ذات جستجو گری خویش ،به ارزش آتش برای گرما و ارزش غار برای جان پناه ، پی برده و بعد ها با پیدایش عصر آهن و عصر کشاورزی و عبور و مرور از دوران های اولیه پیدایش و از ترکیب عصر آهن و عصر کشاورزی ، به زندگی اجتمایی روی آورده و برای مدیریت این دوره ، حوزه مبانی اندیشه های سیاسی و اجتمایی را شکل داده ،که چگونگی تشکیل این مدیریت ها ، با جنگ و نزاع ها ی خونین همراه بوده که بیشترین تراژدی های خونین و درد ناک تاریخ ،مربوط به حوزه ی چگونگی مدیریت اجتمایی و جغرافیایی بوده است .
برگ برگ ِ صفحات تاریخ ، متاسفانه آغشته به خون و خونین بوده و این نزاع ها ، آنجا که بشر از عقلانیت فلسفه ی اجتمایی ، فاصله داشته ، بیشتر بود و این تجارب خونین ، روح پرسشگری انسان را به تحقیق و تجسس برد و هر چه به زمان عصر حاضر نزدیک تر می شدیم ، همگرایی انسانی بیشتر و مدیریت حوزه های سیاسی و جعرافیایی ، علمی تر می شد تا جاییکه با کاووش های علمی و تکنیکی (سیانتیسم) ، تحقیقات حوزه های نظری مبانی انسان شناسی و اصالت آن (اومانیسم) ، به موازات هم ،رشد و تکامل یافته اند .ورود به این بخش از تاریخ بشری بدون پیش نیاز و آگاهی از ذات فلسفی بشر و چگونگی ورود به عرصه های اجتمایی ، غیر ممکن می باشد و بر ساخته های تاریخی بشر و سپس آیین و مکتب های دینی و بشری ، پشت دروازه های این عصر از تاریخ بشری ، به انتظار نشسته اند که در نامه ی بعدی بدان اشاره خواهد شد …..
ادامه دارد ‌‌..

جلال میرزااقایی

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

ایران در میان سه زیست‌ دیجیتال محمد پور خوش سعادت

ایران در میان سه زیست‌ دیجیتال محمد پور خوش سعادت در عصر پلتفرم، جامعه ایران …