دور باطل عقب ماندگی/علیرضا رضایی ، فریبا اسکندر زاده
عطیه نصرتی
اردیبهشت 12, 1398
مقاله
464 Views
اختصاصی همای گیلان، آنچه که همواره در کشورهای در حال توسعه مشاهده میشود این مسئله است که مفهوم توسعه بر مدار غربی شدن تعریف میشود. از جمله اشتباهات روشنفکران جوامع درحال توسعه و کشورهای جهان سوم این است که به جای توجه به تجارب کشورهای توسعه یافته، صرفاً تلاش کردهاند تا نظامات خود را بر اساس آنچه که در آن کشورها میبینند سامان دهند، غافل از اینکه گاه خود این نظام ها حاصل توسعه یافتگی است نه علت آن، این کشور ها در واقع در پی تعریف شاخص ها و استاندارد های موجود در کشورهای توسعه یافته برای کشور خود هستند و این یعنی تقدم توسعه قواعد، چارچوبها و هنجارها بر شاخص های دیگر توسعه.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران، حدود چهل تعهد خارجی توسط دولتهای جمهوری اسلامی ایران امضاء شده است که سی و دو مورد مربوط به دولتهای یازدهم و دوازدهم است، این خود مثالی از تقدم قواعد و چارچوبها بر دیگر شاخصهای توسعه است؛ مسئله پیوستن به کارگروهFATF نیز از جمله موارد مورد بحث امروز است. عدهای عمداً و عدهای نیز ندانسته توسعه را به در سیاست خارجی و پذیرفتن قواعد و هنجارهای غربی گره میزنند. در قبال FATF این دسته از افراد معتقدند که عدم پیوستن به این کارگروه و پذیرش کنوانسیونهای آن، موجب زوال اقتصاد کشور خواهد بود. اما در واقع عدم توجه به تاریخ اقتصاد سیاسی ملت ها باعث بروز چنین اندیشهای شده است. FATF خود حاصل پراکسیس انسان در تاریخ است نه اینکه قواعد مطلق برای توسعه اقتصادی، هر کشوری با بهره گیری از تجارب کشورهای توسعه یافته میتواند قواعد و چارچوب متناسب با فرهنگ و ساختار جامعه خود را برای شفافیت مالی وضع کند. البته میتوان گفت که علت شکل گیری این اندیشه آن است که عدهای اقتصاد ملی را وابسته به غرب و راهکار برون رفت از بحران اقتصادی را در گرو عقب نشینی از مواضع و کوتاه آمدن در برابر خواستهها و توقع های کشورهای غربی میدانند.
بالعکس باید دانست که نه تنها ایران بلکه هیچ یک از کشورهای دیگر جهان برای رعایت توصیههای چهلگانه FATF دچار اجبار نیستند و توصیه های این کارگروه به کشورهای عضو برای مقابله نیز الزام آور نیست. نکته مهم اینکه هدف از این ایجاد این الزام نیز صرفاً در مبادله مالی خارجی، کسب اطلاعات مالی و معاضدت قضایی برای فشار بیشتر تحریمها بر ایران و در واقع جلوگیری از دور زدن تحریمها توسط ایران است. در حقیقت مبارزه با پولشوئی در قبال ایران یک پوشش برای رهگیری مبادلات مالی تحت تحریم است. باید توجه داشت که تا به این کنوانسیون ها نپیوندیم، هیچ تعهدی برای شفافیت معاملات خارجی ما برای غرب وجود ندارد. اروپا که صرفاً ۲۰ در صد تجارت ایران با آنها انجام میشود، در حال فشار بر ایران برای پیوستن به این دو کنوانسیون هستند تا توصیه های FATF تبدیل به تعهدات حقوقی شود. بنابراین آنچه سد راه حل مشکلات اقتصادی و دیگر مسائل شده عدم پیوستن به این کارگروه یا عدم موفقیت برجام نیست، در تاریخ اقتصادی بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا تکیه به توان داخلی و توجه به توسعه از درون یک اصل بوده است.
به طور ویژه کشور کره جنوبی که به اشتباه به ما دیکته شده که از در دوستی و تکیه بر کشورهای غربی به خصوص آمریکا به توسعه دست یافته هرگز چنین مسئلهای در توسعه آن نقش نداشته است. با نگاهی به برگه هایی از کتاب توسعه کره میتوان دریافت که کره در دوره توسعه خود که در دوره پارک چانگ هی، مورد اجرائی شدن قرار گرفت هیچ کدام از اصول این برنامه بر روی تکیه کردن بر غرب یا کشورهای دیگر استوار نیست.
در مثالی دیگر مبنی بر تکیه کشورها به توسعه از درون میتوان از آمریکا دوره اوباما یاد کرد؛ هر چند آمریکا یک کشور توسعه یافته است اما تکیه بر توان درونی در این کشور که مدعی شعار تجارت آزاد است، میتواند این مسئله را تبیین کند که هر کشوری حتی آمریکا که یک ابر قدرت اقتصادی دنیا است اگر به درون تکیه نکند دچار زوال و افول میشود. موسسه پترسون در دوره حسین باراک اوباما در آوریل ۲۰۱۲ در گزارشی اعلام کرده بود که وضع تعرفه ۳۵ درصدی بر واردات تایرهای چینی توسط اوباما، ۱۲۰۰ شغل آمریکایی را از نابودی نجات داد. اوباما در سخنرانی سالانه خود در ۲۰۱۲ پس از این موفقیت گفت: «امروز بیش از هزار آمریکایی مشغول به کارند چرا که ما جلوی افزایش واردات کالای خارجی را گرفتیم.» تعرفه دونالد ترامپ هم مشاغل آمریکایی را از نابودی نجات خواهد داد، چنانکه تعرفه اوباما نجات داد و در واقع این امر را میتوان به تلاش آمریکا برای جلوگیری از افول اقتصادی که آهسته برای آمریکا در جریان است تعبیر کرد.
همچنین میتوان چین را مثال زد که هر چند به عنوان بازیگری در عرصه های جهانی حضور گسترده و رو به رشدی داشته است، اما با این وجود توجه به ظرفیت های درونی و الگوهای بومی هیچ گاه مورد غفلت این کشور قرار نگرفته است. به واقع در سالیان گذشته، چین همواره تلاش کرده تا با ارتقای کمی و کیفی تولیدات داخلی خود حتی از حضور در جریان اقتصاد آزاد و باز کردن درهای کشور خود به سمت اقتصاد جهانی متضرر نشود، در حقیقت چین از قواعد و هنجارهای اقتصاد جهانی تبعیت نکرد. یکی از مصادیق توجه به اقتضاعات و ظرفیت ها و شرایط خاص چین از سوی تصمیم گیران و تصمیم سازان این کشور را میتوان در جریان خصوصی سازی آن مشاهده کرد؛ بر خلاف برخی که گمان میکنند خصوصی سازی به معنای قطع کامل ارتباط دولت با اقتصاد است، چینی ها به گونهای هوشمندانه علاوه بر اجرای دقیق سیاست های خصوصی سازی، حضور دولت در اقتصاد را به صورتی خاص و ظریف مد نظر قرار دادند. به تعبیر دیگر، چینی ها صرفاً برای توسعه به الگوهای غربی دلخوش نبودند و در پیاده سازی برنامه های مبتنی بر پیشرفت و شکوفایی خود، اقتضاعات و شرایط خاص کشورشان را نیز در نظر گرفتند.
استفاده بهینه از ظرفیت های درونی در این کشور، مقدمهای شد برای بهره برداری مناسب از فرصتهای بین المللی و بدین گونه نظام اقتصادی در چین به بهترین حالت شکل گرفت که مشابه آن در دنیا کمتر وجود داشت و میتوان آن را از این حیث تا حدودی بی بدیل و نمونه توصیف کرد. تکیه بر ظرفیت های داخلی چین آنچنان عمیق و جدی در دستور کار قرار گرفت که حتی در حوزه سرمایه گذاری ابتدا به ساکن، جذب سرمایه های داخلی و به کار گیری آن در مسیر توسعه و شکوفایی در اولویت قرار گرفت، البته طرح این موضوع به معنای نادیده گرفتن سرمایه گذاری خارجی در این کشور نیست و در حال حاضر هم جذب انبوه این سرمایه ها، این کشور را به یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان تبدیل کرده، اما ابتدا به ساکن موفقیت در جذب سرمایه گذاری داخلی و استفاده سازنده از آن در مسیر توسعه، باعث شد سرمایه گذاران خارجی نیز به حضور فعالانه در اقتصاد این کشور تشویق شوند.
پس، اشتباه نکنیم! راه علاج مشکلات اقتصادی ما و پیمودن سریع مسیر توسعه با چشم دوختن به نظامات غربی تامین نمیشود. البته که یکی از جنبه های قدرت هر رژیم شامل تجارت آن کشور میباشد، اما باید دانست که اگر بانکی با ما همکاری نمیکند، به دلیل ترس از تحریم های آمریکاست نه عدم عضویت در کنوانسیون هایی مانند پالرمو و CFT که خود سبب عدم باز ماندن راه گریز و مویرگ های تنفس کشور از تحریم هاست.
راهکار امحای این مشکل نیز آن است که از نظام مالی تحت سلطه آمریکا که از آن به شکلی تسلیحاتی بهره میگیرد فاصله بگیریم. ما باید کانالهای دیگر را حفظ و تقویت کنیم. ما در شرایط یکسانی با دوران توسعه این کشورها نیستیم و راهکار آن است که نظامی تهیه شود مبتنی بر توان داخلی و شرایطی که امروز کشور در آن قرار گرفته است.
فریبا اسکندرزاده(دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه گیلان)
علیرضا رضایی(دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه گیلان)