چاپ مطلب چاپ مطلب

به قدر یک لبخند/ مسعودمجاوری


اختصاصی همای گیلان: برخورد زشت یک مامور با سه نوازنده ی جوان رشتی شاید برای جوانان امروزی و نسل شبکه های اجتماعی تاثر برانگیز باشد اما برای ما که در دهه ی بیست زندگی مان شاهد روی کار آمدن دولت اصلاحات بودیم اصلا اتفاق تازه ای نیست.
ما را به جرم پوشیدن شلوار لی “نهی از منکر”(پوشیدن شلوار لی در دوره ماها،یکجور منکر بود )می کردند و برای امثال من چقدر شور انگیز است که جامعه نسبت به فرزندانش آنقدر حساس شده که دیگر نوازندگان جوان یک شهر را مطرب بیکاره نمی نامند بلکه هر کسی به فراخور حالش سعی در کمک به جوانانی دارد که با چنگ و دندان و ناخن،در پی گرفتن سهمشان اززندگی هستند.
اینها را گفتم تا بدانیدو بدانند که این دیار فقط برای ساز زدن چند جوان درفضای عمومی چه راه طولانی را پیموده است.بگذریم..
می خواهم بروم سر اصل مطلب؛بر خلاف بسیاری از اهالی قلم که به آن مامور مجری قانون تاختند و شماتتش می کنند من در مقام یک روزنامه نگار ابدا کار اورا خطا نمی دانم چرا که آن بینوا مجری دستور مافوق بوده وبس.
روی سخنم با کسی است که محتسب و مامور به خیابان می فرستد تا به هر بهانه ای جلوی نقش لبخند بر لبان مردم را بگیرد.اصلا هم با درستی و نادرستی این تفکر کاری ندارم فقط می پرسم اگر این “روشها”جواب می داد که ما حالا اینهمه تعارض فرهنگی و آسیب اجتماعی نداشتیم؟شما این کارها را کردید که به زعم خودتان جامعه را منزه کنید،کردید؟منزه را می گویم،آیا آن همه برنامه برای تواب سازی فرهنگی و یکدست کردن جامعه جواب داد؟
گناه این جوانها چیست و چرا باید کف خیابان وبا سازو آواز دنبال لقمه نانی بگردند؟چرا؟چون “نظر کرده”و آقا زاده نیستند؟
لابد می فرمایید من سیاه نمایی می کنم شما که سفید نمایی می فرمایید بگویید وقتی قیمتها سربه فلک می زند ودلها نگران و سرها درگریبان است وقتی پدرها شرمنده زن و فرزنداند و مادرها دلمشغول فردای ناپیدای فرزندان؛آیا صدای ساز چند جوان عرش کبریا را به لرزه درمی آورد یا کوس رسوایی آن مزلف متقلب که پس از اختلاس چندهزار میلیاردی در کازینوهای کانادا -حوری به کش- آبروی این ملت رابردو باخت می کند؟
برادر صاحب منصب؛با گزمه و پاگون و پاسبان که به جنگ”آوای دوست”نمی روند مگر نه اینکه مولانا فرموده”
خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست/از کجای می آید این آوای دوست/ما همه اصحاب آدم بوده ایم/دربهشت این لحنها بشنوده ایم…
اگر صدای ساز درگوش جانمان مینشیند بخاطر ریشه رحمانی و بهشتی آن است.
اگر داغ و درفش جواب می داد که حالا نه من می گفتم ونه شما می شنیدید کمی هم در پی” اغنای”-بی نیاز شدن مردم از های و هوی-جامعه باشید به پیر به پیغمبر توضیح و تعذیر به ملت نشانه اقتدار است و ابهت می آورد ودلیل ضعف و سرشکستگی نیست.
مردم هر روز به قاعده صد مصیبت غصه می خورند باور ندارید سری به بقالی سر گذر بزنید،به قصابی نروید لطفا ،چون آنجا رفتن جگر شیر می خواهد.شما که صاحب منصبید دستکم در پی نمک پاشیدن براین زخم نباشید.می دانم عده ای میخواهند برای” توجیه “این برخورد خشن،شب وفات امام را بهانه می کنند بالا غیرتا دلیلش همین بود؟آیا خود آن حضرت و اساسا جوهره ی مکتب برحق شیعه با لبخند مردم مشکلی دارد؟کمی سعه صدر و مدارا جای دوری نمی رود نیازی به این همه خشونت وتزریق یاس و تولید خوراک تبلیغاتی برای یک “مشت لاشخور و رجاله غربت نشین”نبود.بینی و بین الله آیا ضررش(برخورد خشن)بیش از منفعتش نبود؟ایکاش همتی بود برای کاستن از رنج مردم حتی به قدر وقاعده ی یک لبخند ساده…

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …