چاپ مطلب چاپ مطلب

تقدیم به روح مادر بهشتیم،به مناسبت هفدهمین سالروز نبودنش/به قلم مدیر مسئول همای گیلان

اختصاصی همای گیلان، مادرهرچه زمان می گذرد خدماتت،ایثارت،فداکاری هایت برایم بیشترمعنی پیدامی کند.
مادرعزیزشنیده بودم فرزند درخردسالی ومیان سالی بسیاربه پدرومادروابسته می شود.دربچگی اولیای خودرا ،قوی ترین ودرمیانسالی عزیزترین می داند.مادرعزیز ۱۷سال ازفراقت و۷سال ازفوت پدر گذشت وهرچه ایام می گذرد بیشتر به عمق ایثارتان برای تحصیل ما پی می برم .شما می توانستید با نگه داشتن ما در روستا و نفرستادن ما به شهر برای تحصیل ، ازسختی هایتان ، تلاشتان ،زحماتتان وازتنهایی هایتان کم کنید.تا ما درکنارتان و عصای دستتان باشیم .اما خودقربانی شدیدتافرزندانتان درآسایش زندگی کنند. به ما شخصیت بخشیدید،جایگاه اجتماعی دادید . بارها می گفتیدحاضریم فرش زیرپایمان را ،دار و ندارمان را بفروشیم تا شما تحصیل کنید.برای تکه تکه اززمین های کشاورزی جنگیدیدتا ما درآسایش وآرامش بسرببریم .همه وجودم ،همه چیزم ،قلبم ،جانم ،روحم متعلق به شماست. با اینکه در مدرسه ای تحصیل نکردیدولی رفتارتان ، کردارتان، حرکات وسکناتتان، ازهرانسان تحصیل کرده وبااخلاقی برتربود.چه توصیه های زیبایی به ما، درمورد دوری از دوست ناباب نمودید.چه سفارشاتی به ما درخصوص تحصیل نمودید.چه نصحیت هایی درزمینه آداب غذاخوردن ،احترام به بزرگترها کردید.چه پندهایی به مادادیدکه نشان می دهدمدرک ،رافع حل معضلات اجتماعی نیست این درک است و این شعوراست که باعث تقویت خوی انسانی می شود.مادرفداکارم درسال اخروقتی ازشدت مریضی رنج می بردید قراربوشنبه هفته جاری شماراپیش طبیب ببرم . اما یکدفعه زمینه کاربرای من فراهم شد ، از انجاییکه عدم اشتغال من ، همواره موجب عذابت بود.گفتی من خوبم توبرو !!من خوبم توبرو! اشتغال من برایت بیشترازجانت می ارزید،جان نازنینت !مادرجان هنوزیادم می آیدازسحرخیزی هایت، ازدوشیدن گاوتا حاضرکردن صبحانه وتا رفتن به باغ، مجددآماده کردن غذا تا نان پختن هایت در اخرشب .
مانده ام چگونه فداکاری هایت را برای نسل جدید بیان کنم ؟ ازکدام خصلتت و کدام مرامت بگویم که شایدشبیه افسانه باشد.پدرم مادرم ،می گویند آدم خوب بودن نتیجه داشتن اولیایی خوب است پس اگرقدمی و درمی درراه خیربرداشتیم نشان ازخوبی هایتان است .
اکنون که اوصاف تورا بیان می کنم حیفم می آید از غصه های پدر، بعداز فوتت نگویم . ازسکوتت، از خاموشیت ، از نداشتن هم زبان پس ازمرگ مادرم . غم و دردداشتی اما نمی دانستی برای که بگویی . بلا تشبیه همچون علی(ع) سردرچاه خانه ی تنها وسوت وکورمی کردی حرف می زدی، می خواندی اما انعکاسی نمی شنیدی . صدادرکوه هم انعکاس دارد.خانه ای که با دست های خودساخته بودی چقدربرایت غریب بود. مگرمی شودازانتظارت درروز های اخرهفته چیزی نگویم ؟ آنجایی که دراول شب گوش به صدای درخانه داشتی که چه کسی این دررابه صداردرمیاورد؟ کدام فرزندت به احوال پرسیت می آید ؟ پدرجان.چه ها کشیدی؟ واقعا تاوان چه چیز را دادی ؟ تاوان گذشت وفداکاری هایت را .آنچه امروز موجب عذاب من است وهمچون خوره به جانم افتاده است ومانند موریانه دلم را ریش ریش می کندومی بلعد، اینست که این ایثار ،تکامل انسانیت بود و به پایان رساندن معنای عشق به تمامی .به یادشعرحافظ افتادم “الا یا ایهالساقی ادرکاساوناولها
که عشق اسان نموداول ،ولی افتادمشکل ها.
پدر،مادر ،چه هزینه ای دادید برای عشق هایتان.درادبیات عشق همواره باغم عجین است و با هجران وانتظارهمنشین .ای کاش دوست داشتن را به جای عشق انتخاب می کردید تا امروز ،من که عاشقتان هستم کم ترعذاب بکشم .
علی علی پور
فرزندت ته تغاریت

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …