چاپ مطلب چاپ مطلب

خودشیفتگی یا Narcissism/دکتر حمیدرضا افروز


اختصاصی همای گیلان، خودشیفتگی با تعبیر” علاقه به خود” و ” دوست داشتن خود” ،صفتی است که درهمه انسانها وجوددارد اما این صفت نیز مانند بسیاری از صفات دیگر، چنانچه از اعتدال خارج گردد، حالتی بیمارگونه به خود می گیرد.

_ اختلال شخصیت خود شیفته یا narcissism ، اختلالی است که توسط انجمن روان شناسان و روان پزشکان آمریکا در DSM5 برای افرادی به کار می رود که ” علاقه به خود” افراط گونه ای دارند و این افراط در جنبه هایی از رفتار نمود پیدا می کند.

_ خود شیفته ها همه چیز را برای خود می خواهند ، دیگران را یا نمی بینند و یا به عنوان ابزاری برای ارتقاء خود می بینند .آنان توجهی به خواسته های دیگران ندارند.
_ افراد خودشیفته نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود، نگاه و اعتقاد اغراق آمیزی دارند. آنان خودبزرگ بین هستند.
_ خودمحوری، فقدان همدلی، خود حق پنداری ، نیاز شدید به تحسین و تایید شدن ، عدم پذیرش انتقاد ، دشمن پنداری منتقدین ، پایین کشیدن دیگران برای بالا بردن خود ، ضعف در روابط بین فردی و ارتباط موثر با دیگران ، برونگرایی ، تعریف وتمجیداز خود ، اعتمادبه نفس بیش از حد، علاقه به قدرت، فریبنده ( گندمنمای جوفروش) ، خودمیان بین بی تفاوت یا بهره کش سوء استفاده گر، از صفاتی هستند که در خودشیفته ها موج میزند.
_ ابعاد منفی شخصیت خودشیفته ها به مرور زمان خود را نشان می دهد. خودشیفته ها ، در نگاه اول و دوم و سوم ، انسان های ساعی و موفقی به نظر می رسند ولی گذشت زمان دست آنان را رو می کند.
_ گروه تحقیقاتی مایو، خودشیفتگی را اینطور تعریف می کند:
یک بیماری ذهنی که در آن افراد به دلیل جایگاه و اهمیتی که دارند مغرور می شوند و احساس نیاز شدیدی به تحسین شدن دارند. خودشیفته ها احساس می کنند از دیگران برترند.
پشت ماسک اعتمادبه نفس بیش ازحد ، یک عزت نفس شکننده و آسیب پذیر دارند که ملایم ترین انتقادات را نیز برنمی تابند.
رهبران و مسئولان خودشیفته:
تاریخ روان شناسی از هیتلر و استالین به عنوان رهبرانی که در اوج خودشیفتگی بوده اند ، نام برده و افکار و رفتارشان را تحلیل کرده اند. رهبران خودشیفته به فرمانبرداران بی چون وچرا نیازمندند .آنان دستیاران و مشاوران مطیع خود را دوست دارند و آنان را ارتقاء می دهند. اگر دستیار یا مشاور یا زیردستی از وی انتقاد کند فورا لغو ابلاغ و تنبیه می شوند. طبق بررسی های بعمل آمده ، بین خودشیفتگی و تمایل به رهبری و قدرت رابطه وجود دارد. خودشیفته ها، رهبری به معنای عام ( قدرت، پست، ریاست و…) را دوست دارند.آنان بعداز رسیدن به قدرت، تمام موفقیت های احتمالی محدوده ی مسئولیت خود را به خود نسبت می دهند و ضعف ها و شکست ها را به دیگران و عوامل غیر خود نسبت می دهند.

_ خودشیفته ها از آنجا که قدرت دوست هستند، به دنبال کسب قدرت می روند. از لابی های اساسی متعدد استفاده می کنند تا به قدرت دست یابند و چه بسا در این راه موفق می شوند و جالب اینکه ، اطرافیان و دست اندرکاران نیز بدون آنکه متوجه خودشیفتگی شخص شوند، دچار خطای هاله ای گردیده و هنر کلامی خودشیفته را به توانایی های اجرایی او نسبت می دهند.
_ رهبران خودشیفته ممکن است در عمل ناکارآمد و مخرب باشند چرا که به اتخاذ تصمیم های مخاطره آمیز و ناگهانی تمایل دارند.
_ پژوهش ها همچنین ، خودشیفتگی معقول و کنترل شده را در توفیق مدیریت لازم می دانند. اما نکته مهم ، خط برشی است که بین خودشیفتگی معقول و بیمارگونه وجود دارد که کار تشخیص را دشوار می سازد.
_ یک مقام مسئول خودشیفته، ممکن است به علت بی باکی و جرات ورزی بیمارگونه، به شخص ظالم تبدیل گردد.
_ یک مسئول خودشیفته هرگز یک همکار و مشاور صدیق ندارد. خودشیفته ها روابط بین فردی شکننده ای با دیگران دارند.آنان در ایجاد رابطه ای مستحکم، ضعف شدیدی دارند.
_ این نکته جالب است که یک مسئول خودشیفته نسبت به مقام مافوق خود کاملا مطیع است زیرا این اطاعت بی چون و چرا را برای ابقاء در قدرت و رسیدن به هدف ضروری می بینند.
_ خودشیفته ها به مقام و رتبه و مدرک تحصیلی و تخصص خود، به شکل بیمارگونه ای افتخار می کنند.
_ به کارمندان خود بی توجه هستند.
_ از اطرافیان و کارمندان خود برای رسیدن به هدف خود استفاده می کنند.
_ عاشق جلب توجه هستند.
_ از شنیدن صدای خود موقع صحبت لذت می برند.
_ برای شما که با او در حال مکالمه هستید، ارزشی قائل نیستند.
_ تلاش دیگران را به نام خود تمام می کنند.
_ خودشیفته ها، قوانین و هنجارهای اخلاقی را می شکنند.
_ خودشیفته ها سرشار از احساسات سمی و منفی هستند وخود بیشترین رنج را از این احساسات می برند و روانی نا آرام و ناسالم دارند.
_ اکنون روان شناسان به سهولت از ترامپ، رئیس جمهور فعلی آمریکا به عنوان یک فرد خودشیفته نام می برند.

در کشور ما اعطای پست و مقام بدون ارزیابی های روان شناختی و مصاحبه های واقعی عمیق صورت می گیرد.لذا فراوانند مسئولان، وزرا، استانداران ، فرمانداران و روسای اداراتی که به معنای واقعی خودشیفته اند.
یک خودشیفته ی غیرمسئول دامنه ی تخریبش خودش است و خانواده و اطرافیانش.اما یک مسئول خودشیفته دامنه ی تخریبش گستره ی وسیعی را در برمی گیرد به اقتضای عنوان مسئولیتش.
تدوین: عاطفه ترحمی
دکتر حمیدرضا افروز: روان شناس

با کانال همای  خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …