چاپ مطلب چاپ مطلب

رفتند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند / فردین علیخواه، جامعه شناس اساتید دانشگاه گیلان

اختصاصی همای  گیلان: حتما جسته گریخته خوانده اید که چرا برخی از اقوام کشورمان سوژۀ اصلی جوک ها هستند. من هم می خواهم کمی در این خصوص صحبت کنم. شاید در برخی از سطرهای این مطلب نتوانسته باشم در مقابل احساساتم مقاومت کنم ولی تلاشم آن بوده است تا این مطلب را با تأمّلی جامعه شناختی در خصوص شیوۀ زندگی گیلانی ها بنویسم:
وقتی در عصر جدید، مدارس امروزی آمد برخی از گیلانی ها دخترانشان را از ورود به این مدارس منع نکردند. گفتند علم و دانش؛ فارغ از جنس(دختر یا پسر بودن محصّل) ؛ به نفع مملکت است. برخی این را دیدند و گیالانی ها را بی بخار نامیدند.
در خصوص هنر هم همین اتفاق افتاد. مبالغه نمی کنم، ولی ریشۀ بسیاری از بازیگران سرشناس تأتر و هنرمندان موسیقی به گیلان برمی گردد. برخی از گیلانی ها دختران را از گرایش به عرصۀ هنر منع نکردند. گفتند هر کس استعدادی دارد فارغ از جنس(دختر یا پسر بودن) نشان دهد. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
اگر در شهر رشت به بالای یک ساختمان بلندمرتبه می رفتید و به خیابان های شهر نگاه می کردید می دیدید که اگر تعداد زنان بیشتر از مردان نبود کمتر از آنان هم نبود. گیلانی ها برای حضور زنان در بیرون از خانه قید و بند و اما و اگر نگذاشتند. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
خیلی ها آمدند و سر سفره گیلانی ها نشستند. زنان گیلانی در خانه؛ بدون ریا آمدند و سر سفره و در کنار مهمان نشستند و همه با هم غذا خوردند. در گیلان زنان کمتر مجبور شدند در اتاق پشتی؛ انگشت اشارۀ شان را در دهانشان فرو کنند و صدایشان را موقع حرف زدن تغییر دهند. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
بسیاری از گیلانی ها خیلی اوقات با همسرشان بیرون می رفتند و تفریح می کردند. کمتر پیش می آمد که مردان ده متر جلوتر از زنان شان راه بروند. معمولا زن و شوهرها موقع راه رفتن دست در دست هم داشتند. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
برخی به بازارهای محلی شهرهای کوچک گیلان آمدند. زنان بسیاری را دیدند که دوشادوش مردان، در کنار خیابان، نارنج، سبزی محلی، ازگیل، گلابی اروپایی(معروف به خوج) و تخم مرغ محلی می فروشند. این زنان می خواستند روی پای خودشان بأیستند و محتاج هر « مردی» نشوند. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
گیلانی ها به سبک خودشان جشن عروسی داشتند. تفکیک جنسیتی در عروسی ها کم رنگ بود. جد اندر جد آنان اینطور جشن گرفته بودند. ولی البته قواعد و هنجارهای نانوشته ای بر عروسی های حاکم بود. پس از هر عروسی، زمینه خواستگاری های جدیدی فراهم می شد. هر ازدواج، سفرۀ ازدواج های جدیدی را پهن می کرد. جشن عروسی در حیاط بی حصار خانه ها برگزار می شد. هر عابری به راحتی می توانست در جاده خاکی بأیستد و پایکوبی و شادی را تماشا کند. برخی غریبه ها به عروسی های آنان آمدند، حضّ بصری بردند!! شاد شدند. رفتند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
مرز خانه و کوچه برای گیلانی ها بسیار کم رنگ بود. زنان در محله های قدیمی با همان لباسِ خانه؛ جلوی درب خانه را آراسته می کردند و یا با زنان دیگر حلقه تشکیل می دادند و گپ می زدند. برخی دیدند و گفتند چرا گیلانی ها « اندرونی» و « بیرونی » ندارند. پس از آنکه دل سیر به تماشای زنان نشستند، رفتند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
در گیلان برخی از مکان ها و محلات را پیدا می کردید که نام زنان فرهیخته و نام آور بر آن نشسته بود. برخی این را دیدند و گیلانی ها را بی بخار نامیدند.
به هر حال گیلانی ها بی بخار نامیده شدند. ولی تأسیس اولین کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۰۶ در شهر رشت تنها یکی از افتخارات آنان در عرصه فرهنگ و هنر است. گیلانی ها همیشه با کتاب مأنوس بوده اند و شاید در کنار عوامل گوناگون، یکی از دلایل نگاه مهربان آنان به زندگی و هستی، کتاب باشد.

دکتر فردین علیخواه جامعه شناس اساتید دانشگاه گیلان

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …