مقاله

اختصاصی همای گیلان:سال۱۳۵۶( ۱۹۷۷ )هست. رقابت شدید بین جرالد فورد [جمهوریخواه ] و جیمی کارتر [ دموکرات ] بالا گرفت <<محمد رضا شاه >>به ستاد انتخاباتی” فورد” کمک شایانی کرد تا بر” کارتر “غلبه کند ! سرانجام کارتر پیروز شد و فضای باز سیاسی و حقوق بشر را از حکومت …

اختصاصی همای گیلان:انتخاب ازاد در حکومت دموکراسی یک اصل انکار ناپذیر است و اگر انتخابات با دانش و آگاهی همراه باشد می تواند افراد یک جامعه را به مقصد نزدیک تر سازد.   مسلماً آنچه باعث آگاهی می شود ابزارهای شفاف سازی همچون رسانه ها هستند و قدر مسلم در …

اختصاصی همای گیلان:پس ورود به انتخابات برای افراد بالغ[ برای نامزد شدن یا رای دادن ] باید آزاد باشد . بنابراین ” نظارت استصوابی ” کاری بیهوده و غلط و حتی غیر قانونی هم هست . چرا ؟ چون افرادی از چند نهاد دورهم جمع می شوند و در مورد …

اختصاصی همای گیلان: در چند روز اخیر استعفای دست جمعی اعضای هیات نظارت بر انتخابات شورای شهر و روستای لاهیجان ، در اعتراض به تایید صلاحیت تعدادی از کاندیداها در هیات نظارت استان بسیار خبر ساز و باعث شگفتی شده است! و به گونه ای موضوع توسط این افراد و …

اختصاصی همای گیلان:درهمان ابتدای مناظره جهانگیری نظر هارابه سوی خودجلب کردوباابرازسخنان محکم وبی پرده قالیباف ورئیسی راهدف قراردادوقالیباف برخلاف رئیسی خیلی سریع واکنش نشان دادوچندبارهم اوخواست به افشای برخی مسایل مرتبط بادولت وشخص اقای جهانگیری همچون حقوق نجومی وبانگ گردشگری بپردازداماهربارکه نوبت به جهانگیری می شدگویا سخنانش ازپیش اماده شده …

اختصاصی همای گیلان: «بعد از هیتلر، همه ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابود شده ی اساسی بود که هرکسی نمی فهمید و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود. خیلی از کلمات شریف، دیگر معنی خود را …

همه دولت ها در ایران خود را دولت کریمه می دانند اما مدینه فاضله ای که به تصویر می کشند باهم تفاوت ماهوی دارند.اسناد بالادستی نادیده گرفته می شوند.انقلاب اسلامی و قانون اساسی باید بالاترین مرجع دولت ها باشند که نیستند.پوپولیسم قطبی و دولت کریمه مفاهیمی هستند که در عالم …

اختصاصی همای گیلان:اگر تو نباشی… اگر تو نباشی، نه ماه، بهانه ای برای تراویدن دارد، نه آفتاب ترانه ای برای دمیدن. اگر تو نباشی، زمان، تاریکنایی ست جاری تا ابدیت و زمین سیاره ی سرگردانی ست که بر مداری مایوس، بی بهار و باران، چرخ می خورد. تو نام دیگری …