Tag Archives: مردی که روی زنش اسید ریخت

زنم مرا کتک می‌زد، رویش اسید ریختم

همای گیلان: لاغراندام و میانسال است؛ دستبند به دست روی صندلی نشسته و مدام زیر لب غر می‌زند. از کلماتش می‌شود این‌طور نتیجه گرفت که از کاری که انجام داده پشیمان است، اما پشیمانی چه سود. سن و سالی از او گذشته است.  این را چروک روی پیشانی و چروکیدگی …

Read More »