چاپ مطلب چاپ مطلب

آقای استاندار!! به داد منابع طبیعی برسید!!

اختصاصی همای خبر به قلم عطیه نصرتی/

آقای استاندار!!
به داد منابع طبیعی برسید!!

همانطور که می دانیم منابع طبیعی به طور کلی به پدیده هایی گفته می شود که در کره خاکی وجود داشته و بشر در آن هیچ گونه دخل و تصرفی نداشته است. از مهمترین منابع طبیعی تجدید شونده، گیاهان موجود در جنگل ها و مراتع است که اگر مورد بی مهری بشر قرار نگیرد، هیچ گاه به اتمام نمی رسند.
گیاهان سبز جزء بزرگترین موجودات زنده کره زمین بوده و با رشد و تکثیری که دارند، اگر درست بهره برداری شوند، برای توسعه اقتصادی جامعه هم‌مفید خواهند بود.
حال در تعریف منابع طبیعی می توان چنین بیان کرد: در مناطقی که شرایط رشد برای گیاهان مهیا بوده و بصورت درختان و درختچه های متراکم خود نمایی کنند این مناطق را جنگل می نامند.
با این توصیف هفته اخیر گرد باد با سرعت ۱۳۰ کیلومتر استان گیلان را در نوردید که بیشترین خسارت سهم منطقه تالش بزرگ بود که ویرانی و خسارات سنگینی بر موسسات دولتی، منازل مسکونی، درختان و غیره وارد کرد. درست در طولانی ترین شب سال، کام مردم تالش تلخ شد و قریب به ده ساعت آب و برق مناطق شهری و روستایی قطع شد! اما حکایت پر غصه ، تمام نشد. دردی که بیشتر از طوفان بر دل و جان مردم نجیب رخنه افکند ، بی مهری مسوولین استانی بود که به خودشان زحمت ندادند از منطقه تالش بازدید به عمل بیاورند!
بعد از چند دوره همه نگاهها به روی کار امدن استاندار بومی بود که این نوید برای گیلان با روی کار امدن دکتر عباسی استاندار توانمند محقق شد و بار مسولیت ایشان دو چندان شد و بعد از مدتها لبخند امید در دل گیلانیان نقش بست.
اما جناب اقای استاندار!! یاد یک بیت از شعر (عباس یمینی شریف) افتادم که می گفت:
دست به دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
اگر اتحاد و همدلی نباشد نمی توان قدمی برای استان برداشت.

گیلان دارای پتانسیلهای فراوانی است که سالها به سادگی از کنار آن عبور کرده ایم. به عنوان مثال همین کارخانه صنایع چوب و کاغذ ایران که در غرب استان واقع شده روزی بزرگترین کارخانه در سطح کشور و حتی خاورمیانه بود و نیروهایش به بیش از سه هزار نفر می رسید و از کلیه شهرهای کشور نیروی کار شاغل داشت.
اما چرا امروز شرکت چوکا نمی تواند از این “ثروت خدادادی” در قالب یک کارخانه غیر فعال و یک منبع بلا تکلیف رها شده استفاده کند؟
به عنوان مثال در همین طوفان اخیر که درختان بسیاری در مناطق جلگه ای نقش بر زمین به حال خود رها شدند متاسفانه چوکا نمی تواند برای مصارف مواد اولیه از آن استفاده کند.
اگر درست به قضیه نگاه کنیم، جنگلهای هیرکانی از یک نقطه ای شروع شده و در یک ارتفاعی پایان یافته و چون جنگلها ساخته ی دست بشر نیستند، در طوفان اخیر خسارت کمتری متحمل شدند و بیشترین خسارت بر مناطق جلگه ای زراعت چوب بوده است مثل جنگل گیسوم که درختان آن کاج و صنوبر است و طی ۵۰ سال اخیر آن هم بدست شرکت چوکا زراعت شده است و نمیتوان به این مناطق جنگل گفت.

سوالم اینجاست که منابع طبیعی قبل از تصمیم گیری، وظیفه تصمیم سازی دارد که ظاهراً این دو مقوله برای منابع طبیعی تعریف نشده است!
دوم اینکه در طرح توجیهی اساسنامه چوکا، هر نوع درختی از هر جایی قطع شود، بجای ان دو گونه از همان نوع درخت در همان نقطه کاشته می شود وشرکت چوکا مخالف جنگل نیست چون دلیل آن این است که هنوز برداشت نکرده درخت کاشته است.

با این تفاسیر، این سوال در ذهن پدید می آید که نتیجه طرح تنفس جنگل چه شد؟ آیا یک متر به جنگلهای ما افزوده شد؟
بیش از ۶ سال از این طرح گذشت ولی هر روز جنگلهای ما کمتر و کمتر می شود.
اگر بگذارید چوکا به فعالیت خود ادامه دهد نه تنها به جنگل آسیبی نمی رسد بلکه اگرطرح توجیهی که گفته شد عملا اجرا شود، جنگل ما حتی توسعه پیدا می کند و بارها شرکت چوکا ثابت کرده است که می تواند.

در همین راستا؛ با تنی چند از ریش سفیدان منطقه که بازنشسته همین شرکت بودند گفتگویی انجام دادیم و در خصوص قدمت و پیشینه جنگلها پرسیدیم که در جواب گفتند: از زمانی که کلنگ چوکا زده شد، از سفید رود تا شفت و پیر بازار شرکت چوکا این مناطق را جنگل کاری کردیم که متاسفانه الان شاهد نابودی آن هستیم بی آنکه بتوانیم بهره ای از آن ببریم و وقتی چوبی یا درختی در حالت عادی می افتد، برای این است که طول مفید درخت منقضی شده و با اولین باد خواهد افتاد. حال درختی که می افتد مثل درخت کاج چون بومی منطقه نیستند و ریشه عمیقی ندارند و با توجه به مرطوب بودن منطقه، با ارتفاع باد طبیعی می افتد و تبدیل به چوب خشک می شود، چون دوره انقضای ان به اتمام رسیده است و درخت از درون دچار افت شده و اجازه رویش هیچ گیاهی را نمی دهد و تا زمانی که کامل از بین برود و تبدیل به خاک شود، ۲۰ سال طول می کشد.
و نکته دوم اینکه درخت خشکیده حداقل ۲۰ سال طول می کشد تا تبدیل به خاک شود و این روند باعث افت به خاک و سایر درختان می شود.
نکته سوم: چون درخت خشک می شود، شاخ و برگ ان زود آتش می گیرد.
نکته بعدی اینکه باران هم بیاید مانع حرکت آب می شود و این عامل باعث تجمع آب و در نتیجه موجب تخریب و صدمه به پل ها و راهها و جداول خواهد شد و از همه مهمتر ، همه این عوامل باعث تحریک دزد چوب می شود و دزد با قاچاقچی چوب فرق دارد. کسی که مال کسی را بر می دارد و می فروشد این کار دزدی است، اما قاچاقچی به کسی گفته می شود که مالی را خریداری میکند که قاچاق بوده و می فروشد.
قوانین ما به گونه ای به قاچاقچی نگاه میکند که به هیچ عنوان بازدارنده نیست. در صورتی که مال را میدزدد و جای دیگری می فروشد، بدون اینکه سودی برساند.

مدیر در هر ارگانی که باشد، باید هم تصمیم گیری کند و هم تصمیم سازی !
به عنوان مثال در طوفان اخیر، اگر منابع طبیعی به همان صاحب درخت اجازه میداد که چوبشان را به شرکت چوکا بفروشد در مقابل هزینه چوب را از شرکت میگرفت می توانست سقف خانه اش را تعمیر و بازسازی کند!
پس منابع طبیعی علاوه بر اینکه تصمیم گیری می کند باید تصمیم سازی هم بکند چرا که یادمان نرود ما همگی در قبال مردم مسئولیم و منابع طبیعی هم باید در قبال مردم مسوول و پاسخگو باشد. حال که این اتفاق طوفان افتاده منابع طبیعی به علت محدودیتهای قانونی قدرت اجرایی ندارد و نمی تواند تصمیم سازی کند و در نتیجه چوب این ثروت عظیم از بین می رود در صورتی که می تواند با جان دادن به کالبد کارخانه روح دوباره به شرکت ببخشد.
همانطوری که مقام معظم رهبری بارها افزودند که منابع طبیعی تنهاست پس سایر مسئوولین استانی و کشوری به داد منابع طبیعی برسید و در تصمیم سازی درست منابع طبیعی گره از مشکلات منابع طبیعی بردارید و نگذارید این همه سرمایه عظیم بدون استفاده از بین برود.
گزارش از عطیه نصرتی

با کانال همای خبر همراه باشید.

http://homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

فضای مجازی و تاثیرآن بر گسترش پدیده بدحجابی در جامعه ایرانی

فضای مجازی و تاثیرآن بر گسترش پدیده بدحجابی در جامعه ایرانی حجاب و عفاف، از …