چاپ مطلب چاپ مطلب

“رنسانس”نقطه عطفی در تاریخ /جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان: یتجربه حکومت مردمی از رنسانس شروع شد قبل از آن حکومتها یا بصورت تئوکراسی (حکومت کلیسا و به نام خدا فرمانروایی کردند)و یا بصورت اریستو کراسی(حکومت طبقه ای خاص مانند اشراف و نخبه گرایی نژادی و موروثی)بودند.

درکتاب “پاشنه آهنین” اثر جک لندن بطور دقیق به حکومت اریستو کراسی اشاره شده است و در کتاب “خرمگس”اثر اتل لیلیان وینیچ و یا حتی فیلمی به همین نام بطور دقیق به نمایش داده شده است .کارل پوپر در کتاب “جامعه باز و دشمنان آن” مفصل به گردش آزاد نخبه کرایی و جابجایی قدرت در حکومت دمو کراسی پرداخته است.

جلال میرزاآقایی

پوپر معتقد است تا اطلاع ثانوی هیچ بدیل بهتری جایگزین حکومتهای دمو کراتیک وجود ندارد.او معتقد است که سردمداران دین و دیانت و یا اشرافیت ناب نزادی و موروثی در قوئدبازی چرخش قدرت هیچ امتیازی ندارند و حاکمان برای مدت خاصی و در روی زمین بدنبال عرفیگرایی همگانی همیشه و در همه حال باید پاسخگوی زمینیان باشند.

در نظام عرفی دمو کراتیک قدرت بی حدّ و اندازه و غیر پاسخگو وجود ندارد و برای جلو گیری از فساد قدرت غیر پاسخگو آنرا تقسیم و چند تکه کردند وبرای هر قسمت هم مسئولیت مشروط و پاسخگو تعریف کردند و این مطالب بطور دقیق در کتاب “قرار دادهای اجتما یی” اثر ژان ژاک روسوی فرانسوی تشریح شده است.

رنسانس را می توان یک نقطه عطفی برای تاریخ بشریت دانست زیرا برای همیشه به سلطه طبقاتی ،طیفی خاص پایان داد و به قول” فرانتس فانون” باعث نجات “دوزخیان زمین “شد.تضاد های فرهنگی حکومتهای دمو کراتیک در غرب و چالش آن با روح و عرفان شرقی ما وانطباق نقاط اشتراک آنانرا؛ مقوله ای مشابه واما از جنس دیگری می باشد.

اصلاح گر دینی چون مارتین لوتردر حرکت مضاعفی ،خواهان کناره گیری دین از عرصه تصمیم گیریهای سیاسی جامعه بود وقبا و ردای شهر یاری دین در سیاست را بر خلاف روح تعالی بخش آیین مسیح می دانست وهم در حرکتی دیگر ؛مساعی وافری در زدودن زنگار های خرافه که در سیمای دین که بروز وظهور آنرا بصورت زندگی اشرافی پاپ ها و کار دینالهای قرون وسطی میدید انجام داد.

پارا دایم فکری مارتین لوتر و پیروان اندیشه های اودر حوزه مناسبات اجتمایی؛ رنسانس و دوره تجدید حیات تمدنی را در اروپا رقم زد که اولین دستاورد آنرا بصورت سکو لاریسم در عرصه های متفاوت فرهنگی و اجتمایی و سیاسی و…می بینیم که داشتن دین و مذهب هیچ امتیازی برای صاحبان آن بشمار نمی رود.

شاید اینجا یک توضیح کوچک ضروری باشد که سکولاریسم حذف دین در جامعه نیست آنطوریکه در جامعه ما به غلط جا انداخته اند بلکه قرار دادن آن در جایگاهی برابر با حقوق دیگران است که دین دار بودن هیچ امتیازی جهت اشغال مدیریت درپست های کلان کشوری نیست .این ره آورد سکولاریسم در رنسانس اروپایی بود.اما اصلاح گری دینی شخصیتی مانند بازر گان با اصلاح طلبی مانند خاتمی از مقوله دیگری است اندیشه های بازر گان ،سروش ،بشیریه و..به نکاه لوتر نزدیک تر است .

نامه های مر حوم بازرگان به رهبر فقید انقلاب گویای این اندیشه های اوست ولی اصلاح طلبی چون خاتمی در عین حفظ همه امتیازات دینداران در حکومت خواهان اصلاح آن در مناسبات حکومت با مردم میباشد .خاتمی حکومت دینی را مناسب و جزو آرمانهای انقلاب و خواست مردم در پیروزی انقلاب میداند که باید اینک اصلاح شوند ولی مر حوم بازر گان جامعه دینی و حکومت منتخب غیر دینی را هم می پسندید و به نوعی جدایی دین از حکومت را هم قبول داشت .تا بعد اگر دوستان نقدی دارند و ما را از فیض نقد محروم نکنندد منتظر می مانم که اگر نشد ادامه می دهیم .

پیروز باشید.

جلال میرزاآقایی

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

فضای مجازی و تاثیرآن بر گسترش پدیده بدحجابی در جامعه ایرانی

فضای مجازی و تاثیرآن بر گسترش پدیده بدحجابی در جامعه ایرانی حجاب و عفاف، از …